نگاه کن هنوز هم جايت خاليست ... هنوز هم ثانيه هاي شب را تنفس ميکنم .... و هنوز هم دستانم را براي گرفتن ستاره اي به آسمان دراز ميکنم ... ولي ستاره اي نيست ...! محو ميشود ... در ديدگانم ... و خوف و وحشت جدايي تنم را ميلرزاند ... که شايد نباشي ... نگاه کن هنوز هم من ترا چشم در راهم ...!!!
بد نيست اگر کمي به هم فکر کنيمدر بحبوحه خنده به غم فکر کنيمبد نيست اگرخانه ما سيماني استبه خشت و گل و نفوذ نم فکر کنيمهر وقت زيادمان دلي ميشکندبد نيست که يک لحظه به کم فکر کنيممن عاشق و تو هر که در اين عصر غريببد نيست اگر کمي به هم فکر کنيم
:(
فروغ جان فقط طلب صبر ميكنم . بدرود
بي همگان بسر شود
بي تو بسر نميشووووووووووووووووووووووووووووووووود
سلام
بي تو اگر بسر شدي
زير جهان زبر شدي
توي خواب خستگيات بذار ساده بميرم .... توي اون نگاه خيست بذار تا ابد بمونم ...
بذار بگم توي دلم فقط تويي ... که بشم فداي تو ... که نگي عشق و عاشقي نداري ... آره .. منم اون که اسم تو براش مقدسه ... ميميره برات ... ميمونه بيدار تا سحر به خيال تو ...
مينويسم تو رو با بغض با همين دستاي خسته ام .... مي نويسم که بدوني من هنوز ياد تو هستم .. مينويسم از رهايي ، از نگاه عاشقونه ... از اميد عشق و خوبي توي اين دوره زمونه ... مي نويسم تو رو با اشک روي بيتابي مهتاب ... يا که با دل شکسته رو گلاي زرد آفتاب ... مي نويسمت با ترديد روي تنهايي پونه ... مينويسم ، گل مريم قصه عشقو مي خونه ... مينويسم از ترانه توي اين سکوت مهتاب ... از دو تا چشماي خسته ام که واسه تو شده بي تاب ... مي نويسمت با احساس روي تک درخت خونه ... شايد اون دستاي سردت قدر عشقو بدونه .. مينويسم از نگاهت که برام ترانه سازه ..... از غم ستاره اي که پاک و ساده دل مي بازه ... مينويسم از غم دوريت ... از يه قلب پاک و عاشق ... مينويسم پيش قلبت عشق تو بود لايق ... فقط از تو مي نويسم اي تو آخرين بهونه .... اي که اين قلب شکسته ام شده از تو يه نشونه ... بي تو از تو مي نويسم اي اميد آخرينم ...
نمي خوام بدون چشمات، ديگه فردا رو ببينم ... بي تو نميخوام فردا رو ببينم ... بي تو نميخوام فردا رو ببينم ...
يه قدم من ... يه قدم تو، ميشکنيم فاصله ها رو .....