wow >> she"s so beautiful albate ba 200 kilo make up
چه كسي خواهد ديد ،
مردنم را بي تو
گاهي مي انديشم ،
خبر مرگ مرا با تو چه كس مي گويد
آن زمان كه خبر مرگ مرا مي شنوي
روي خندان تو را كاشكي مي ديدم
شانه بالا زدنت را بي قيد
و تكان دادن دستت را
كه مهم نيست زياد
و تكان دادن سر
چه كسي باور كرد
جنگل جانه مرا عشق تو خاكستر كرد
مي تواني تو به من زندگاني بخشي
يا بگيري از من ، آنچه را مي بخشي
دلم گرفت اي هم نفس
پرم شکست تو اين قفس
تو اين غبار تو اين سکوت چه بي صدا نفس نفس
از اين نامهربوني ها
دارم از غصه مي ميرم
رفيق روز تنهايي
يه روز د ستات رومي گيرم
تو اين شب گريه مي توني
پناه هق هق ام باشي
تو اي همزاد هم خونه چي ميشه عاشقم باشي
دوباره من دوباره تو
دوباره عشق دوباره ما
دو هم نفس دو هم زبون دو هم سفر دو هم صدا
تو اي پايان تنهايي ام
پناه اخر من باش
تو اين شب مرگي پاييز
بهار باور من باش
بزار با مشرق چشمات
شبم روشن ترين باشه
مي خوام ايينه ي خونه
با چشمات هم نشين باشه
من هميشه فکر مي کردماشک شور مزه استاما وقتيچهره ي به اشک نشسته ات را ديدمتازه فهميدم چه تلخ است
کسي در آرزوي بستن پنجره اي نيست ... کسي از سرماي دي نمي لرزد .. کسي از اعماق وجودش مرگ نميخواهد .. کسي از اين همه دست ...<
يادم رفت بگم اين آخرين آپ ديت لندنيه