• وبلاگ : .:(( به ياد رضا )):.
  • يادداشت : خاك خدا
  • نظرات : 19 خصوصي ، 76 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     

    خواهم تورا مهمان كنم

    در گوشه اي از قلب خويش

    ايا قبولش مي كني

    اين كلبه ويرانه را؟؟؟؟؟؟

    از قطره پرسيدند آرزويت چيست ؟
    گفت به هم پيوستن و جويبار
    شدن
    جويبار
    را پرسيدند آرزويت چيست ؟
    گفت به هم پيوستن و رود
    شدن
    از رود
    که آرزويش را پرسيدند
    گفت به دريا پيوستن و دريا
    شدن
    از دريا
    پرسيدند آرزوي تو چيست ؟
    گفت هيچ !!!!
    فقط اي کاش قطره
    شبنمي بودم در کنار گلي
    بي خبر از همه جا

    فقط بدون خيلي سخت...

    خيلي سخته چيزي رو که تا ديشب بود ياد گاري
    صبح بلند شي و ببيني که ديگه دوسش نداري
    خيلي سخته که نباشه هيچ جايي براي آشتي
    بي وفا شه اون کسي که جونتو واسش گذاشتي
    خيلي سخته تو زمستون غم بشينه روي برفا
    مي سوزونه گاهي قلب و زهر تلخ بعضي حرفا
    خيلي سخته اون کسي که اومد و کردت ديوونه
    هوساش وقتي تموم شد بگه پيشت نمي مونه
    خيلي سخته اگر عمر جادوي شعرت تموم شه
    نکنه چيزي که ريختي پاي عشق اون حروم شه
    خيلي سخته اون کسي که گفت واسه چشات مي ميره
    بره و ديگه سراغي از تو و نگات نگيره
    خيلي سخته تا يه روزي حرفهاي اون باورت شه
    نکنه يه روز ندامت راه تلخ آخرت شه
    خيلي سخته که عزيزي يه شب عازم سفر شه
    تازه فرداي همون روز دوست عاشقش خبرشه
    خيلي سخته بي بهونه ميوه هاي کال و چيدن
    بخدا کم غصه اي نيست چن روزي تو رو نديدن
    خيلي سخته که دلي رو با نگات دزديده باشي
    وسط راه اما از عشق يه کمي ترسيده باشي
    خيلي سخته که بدونه واسه چيزي نگراني
    از خودت مي پرسي يعني مي شه اون بره زماني
    خيلي سخته توي پاييز با غريبي آشنا شي
    اما وقتي که بهار شد يه جوري ازش جداشي
    خيلي سخته يه غريبه به دلت يه وقت بشينه
    بعد به اون بگي که چشمات نمي خواد اون و ببينه
    خيلي سخته که ببينيش توي يک فصل طلايي
    کاش مجازات بدي داشت توي قانون بي وفايي
    خيلي سخته که ببيني کسي عاشقيش دروغه
    چقدر از گريه اون شب چشم تو سرش شلوغه
    خيلي سخته و قشنگه آشنايي زير بارون
    اگه چتر نداشته باشن توي دستا هر دو تاشون
    خيلي سخته تا هميشه پاي وعده ها نشستن
    چقدر قشنگه اما واسه کسي شکستن
    خيلي سخته واسه اون بشکنه يک روز غرورت
    اون نخواد ولي بمونه هميشه سنگ صبورت
    خيلي سخته بودن تو واسه اون بشه عادت
    ديگه بوسيدن دستات واسه اون نشه عبادت
    خيلي سخته چشماي تو واسه اون کسي خيسه
    که پيام داده يه عمره واسه تو نمي نويسه
    خيلي سخته که دل تو نکنه قصد تلافي
    تا که بين دو پرستو نباشه هيچ اختلافي
    خيلي سخته اونکه ديروز تو واسش يه رويا بودي
    از يادش رفته که واسش تو تموم دنيا بودي
    خيلي سخته بري يکشب واسه چيدن ستاره
    ولي تا رسيدي اونجا ببيني روز شد دوباره
    خيلي سخته که من و تو هميشه با هم بمونيم
    اونقد عاشق که ندونن ديوونه کدوممونيم...

    يه روز باروني وقتي که قطره هاي درشت بارون داره مياد برو زير بارون دستات بگير و قطره هاي بارونو جمع کن ! هر چقدر که تونستي قطره هاي بارونو بگيري تو منو دوست داري و هر چقدري رو که نتونستي بگيري من دوستت دارم
    + پروانه 
    ممنونم...............................راستي حميد هم وبشو دوباره راه انداخته.......حبر داري؟؟؟ مي دوستيمت.........كي مي اي ايران؟
    دلم برات تنگ شده خيلي وقته
    لحظه دوري از تو خيلي سخته
    نميدوني چه تلخ بي تو بودن
    چه معني داره بي تو شعر سرودن

    دلتنگيهام فراوونه , دل ديگه بي تو داغونه
    دنيا با اون بزرگياش بي تو برام يه زندونه
    هواي چشمام بارونه ......
    هيچکس به جز تو ندارم , که سر رو شونش بذارم
    باز مثل ابراي بهار واسش يه دنيا ببارم
    سر روي شونش بذارم ......

    به سر هواي تو دارم , اينجوري داغونم نکن
    من که اسير عشقتم , بيا و زندونم نکن
    زندگي بي تو مشکل خودت اينو خوب ميدوني
    بيا و اين آخر عمر بگو همينجا ميموني

    دلتنگيهام فراوونه , دل ديگه بي تو داغونه
    دنيا با اون بزرگياش بي تو برام يه زندونه
    هواي چشمام بارونه ......
    هيچکس به جز تو ندارم , که سر رو شونش بذارم
    باز مثل ابراي بهار واسش يه دنيا ببارم
    سر روي شونش بذارم ...

    توي قفس نشستن بازم دو تا قناري
    ياد تو افتادم و اون عکس يادگاري
    يادت مياد ميگفتي براي من ميميري
    خدا را شکر زنده اي اما دوسم نداري
    قناريا ميخونن واسه دل من و تو
    تو لحنشون چه پيداست قصه بي قراري
    تو قفسن وليکن باز يه کمي ميترسن
    يه وقتي از راه بياد پرنده شکاري


    شکاري مثل خودت که اومدي سراغم‏
    منو نشونه رفتي با تيرکمون زاري
    گفتي يه عصر پاييز که برگا سرخ و زردن
    ميريم کنار دريا ميريم قايق سواري

    حالا چقدر گذشته از اون روزاي رنگي
    سختته ديگه انگار اسم منو بياري
    قرار آخر ما يه روز پاييزي بود
    مونده هنوز روي پنج اين ساعت ديواري

    *******************

    تقديم به اوني كه ديگه دوسم نداره

    تو مثل يه اتفاقي كه ميخواد يه روز بيفته
    مثل اون شعري تري كه هيچ كسي هنوز نگفته
    مثل قاب عكس سردي كه نشسته روي ديوار
    مثل اشكايي كه آروم ميچكن رو سيم گيتار
    رو سيمه گيتار
    دست تو حسيه مثل چيدن سيباي قرمز
    مثل سينه ريزي كه روش مينويسم:
    بي تو هرگز... بي تو هرگز... بي تو هرگز

    تو مثه يه اتّفاقي که مي خواد يه روز بيفته
    مثه اون شعر تلخي که هيچ کسي هنوز نگفته
    مثه قاب عکس سردي که نشسته روي ديوار
    مثه اشکايي که آروم مي چکن رو سيم گيتار
    بي تو هرگز بي تو هرگز بي تو هرگز

    دست تو حسّيه مثل چيدن سيباي قرمز
    مثه سينه ريزي که روش مي نويسم بي تو هرگز
    مثه داغ يه کويري بعد يک دعاي بارون
    مثه نقش فال قهوه توي کوچه هاي تهرون

    تو مثه يه اتّفاقي که مي خواد يه روز بيفته
    مثه اون شعر تري که هيچ کسي هنوز نگفته
    مثه قاب عکس سردي که نشسته روي ديوار
    مثه اشکايي که آروم ميچکن رو سيم گيتار

    تو مثه

    تو مثه يه اتّفاقي

    (( ترانه سرا : مريم حيدر زاده ))

    سلام . اميدوارم حالت خوب باشه . سال نو مبارك ايشالا صد سال به اين سالها . ممنون كه به من لينك دادي . بازم به من سر بزن . راستي سايت فروغ 53 مال خودته؟ .

    من ساده به ياد بارون تا ته دنيا دويدم اما جز يك شب بي ماه چيزي از دنيا نديدم ...

    سلام يگانه جان شب و روزت به خير و شادي ..مسافرت خوبي انشالله در پيش داشته باشي.....فريان عزيز و ببوس

    من در اين آينه خود را ديدم

    که چه آسان دست شستم

    ز همه زندگيم

    از همه بود ونبود

    از همه ماندنها ، رفتنها

    من در اين آينه آبي را ، آبي ديدم

    من در اين آينه

    خود را ،

    دل خود را ديدم

    دل من

    آينه خاطره هاست.

    دل من

    آينه ماندنها ، رفتنهاست

    دل من

    آينه عشق خداست

    ديدم او را آه بعد از بيست سال

    گفتم : اين خود اوست، يا نه، ديگري ست

    چيزكي از او در بود و نبود

    گفتم : اين زن اوست ؟ يعني آن پري ست ؟

    هر دو تن دزديده و حيران نگاه

    سوي هم كرديم و حيرانتر شديم

    هر دو شايد با گذشت روزگار

    در كف باد خزان پرپر شديم

    از فروشنده كتابي را خريد

    بعد از آن اهنگ رفتن ساز كرد

    خواست تا بيرون رود بي اعتنا

    دست من بود در را برايش باز كرد

    عمر من بود او كه از پيشم گذشت

    رفت و در انبوه مردم گم شد او

    باز هم مضمون شعري تازه گشت

    باز هم افسانه مردم شد او

    salam azize mehraban , cheghadr ziba neveshtehi , vali age khoda ashegh nemishod ke eshgho nemiafarid mage na ??!! arezoye salamatio shadito dar baghiyehe tole sal daram va movafaghiyete dar tamome zamineha , shad zi
    مسافر ...! سفر به کجا ميبرد ، انديشه ات را به دور دستهاي انتظار ...!
     <      1   2   3   4   5    >>    >