يادش هميشه خواهد ماند فروغ جان خدا ايشان را بيامرزد و
شاعري
سر در گريبان
در کنار تخته سنگي
در مسير ماسه ها
افتاده بود ؛
قهرمانش را
لب دريا
به کشتن داده بود ...
عزيزم سلام يه چيزي ؛ چرا قلبم و شكستي ؟؟؟
مني كه عشق تو بودم ؛ حالا عاشق كي هستي؟
نمي گم دلت گرفته ؛ مي دونم كه تنها نيستي
همدمت بودم يه روزي ؛حالا با ديگري نشستي!!
نكنه عاشقش نباشي ؛ اون كه امروز تو باهاشي
بگو كه دلم باهاته ؛ هر جاي دنيا كه باشي
تو كه احساسي نداري ؛ ميدوني دلم چه تنگه؟
كاش منم مثل تو بودم ؛ قلبي كه از جنس سنگه
مي دوني اين شعر من نيست ؛ حرف يه دل شكستست
كسي كه تموم حرفاش ؛ توي ابهام گذشتست..سلام فروغممم