( بنام تو اي ارام جان )
دلــم بــهــانــه ي ديــــدار يـــار مي گيرد
فــراق انــكه بـــود غـمـگـسـار مي گيرد
بـيـا بـيـا كــه بــه رويــت نـظر كنم يكدم
وگـــرنــه جـــان مــرا انـتـظـار مي گيرد
دلم قــرار نــدارد ، بـيـا اي قـــرار همه
زيـك نـگاه تــو ايــن دل قــرار مي گيرد
بيا اي ليلي عالم ببين كه هر مجنون
سـراغ كـوي تـو ديـوانـه وار مي گيرد
فرارسيدن ميلاد خجسته ي يگانه منجي عالم بشريت ، چشمه جوشان كوثر ، گلدسته ي گلستان آستان قدسي ، حضرت مهدي صاحب زمان ، بر دلباختان و شيفتگانش مبارك باد
اللهم عجل كن لوليك الحجه ابن الحسن
بي تو خسته ام حتي از دم و باز دمي که هر لحظه ميايد و ميرود و تو در کنارم نيستي ... و هق هق گلويم را ميبلعم و تو را صدا ميزنم شايد که شنيده باشي ؟ صدايي که هر لحظه ترا فرياد دارد ... و تو را به انتظار است چشماني که بي تو هميشه اشک در آن مسکن دارد ...؟!! زير باران ميروم تا که اشکهايم را کسي نبيند ... از باراني که هرگز نباريد و من بي تو ، غسل تعميد آمدنت را به پاکي شب و ستارگانش ميگيرم ... و ترا به انتظار ميمانم .. تا که بيايي و براي هميشه بماني ... و من نه از ستاره نه از خاک ... من از تو تولدي تازه يافتم ... و از روح القدس چشمانت پر شدم و بر انديشه هاي که هرگز بيان نشد ماندم .. ماندم ... تا که بماني ... بماندي تا بمانم ... و من ديگر هيچ ندارم، هيچ ...! انساني بوده ام که تنها به دنبال همدلي .. همدردي ... همشکلي ... همراهي و همسفري ... و همسويي که محبتش در دلم خواهد ماند بوده است . انساني که آرزويش شاد کاميهاي توست ... انساني که هميشه مهر افزون ها و خوش زيستنهايت را به آرزو است. و بي تو نفسم ، خواهد رفت و باز نخواهد گشت ... و تنها با توست که در اين دنياي خاکي مانده ام ...! گر نباشي ، خواهم مرد ، خواهم مرد ، خواهم مرد ....! هرگز کسي برايم همانند تو نبود !من تو را زير پوست بي باوريهايم احساس كردم ... گرمايي دلچسب ! گرمايي که از عشق پر است ... دستاني که هرگز بي محبت نيست ... دلي که هميشه از عشق ماندن پر است ...! دلم مي خواهد بازهم روزي بيايد كه دستانت را در دست بگيرم و باز ترا بخواند !!!
فروغ جام ممنونم از لطفت عيد شما هم مبارك / روزهاي خوبي داشته باشي عزيزم
*تقديم به فروغ جاوادنه ساحل ارامش*
روز تو خوش باد و دنيا بر طريق كام تو..
مهرباني توشه همراه و شادي نام باد.
وامدار مهر تو خورشيد و ماه چارده..
نم نم لبخند تو سوغاتي ايام باد..
ديدن روي ماه تو يك اسمان از اشتياق..
صورت چون ماه تو همسفر هر شام و باد..
ياور همراه من .. قصه ايام من..
شعر بي سامان دل امشب مرا ديوانه كرد..
........
بابايي اين شعر را از خودم نوشتم ولي ادامه اش را دلم نيامد واست بنويسم چون نميتونم ببينم واسه منم بخواي نگران باشي...يگانه جان ميدونم اون وبلاگي كه خوندي دعا اسمش چيه چون الان اونجا بودم.....شاد باشي
روز مرگم نفسي مهلت ديدار بده ...!!!
تويي تو همراز مثل نفسهام ... پايان خطي اون خط آخر تو مرز فردام .. تويي يه سنت يه يادگاري ... هميشه هستي عزيز دنيام , عزيز دنيام , تو تازه ترين .. از حس بلور , معصوميت شعر فروغ , محجوب ... تو يه نعمتي .. تو دنيا مثل رفيق خوب .. تنت زري کعبه پر عشق من زائر پر اشتياق تو ...! من عابدم پاک و اهورايي با محراب من خاک اتاق تو محراب من خاک اتاق تو .... منم قلندر ... هميشه سوفي ... صداي تو تنها رگامه ..تو مثل بارون ..بزرگ اسمت .. اسم تو پيام سلام .. تنت زري کعبه پر عشق من زائر پر اشتياق تو ... من عابدم پاک و اهورايي با محراب من خاک اتاق تو ... محراب من خاک اتاق تو ...!!!
محراب من خاک اتاق تو ...!!!
تو صداي آواز بارون ... تپش قلب خاکي ... مثل گريه تسکين دردي ... مثل يک سوره پاکي .... طعم غربت رو لبات مثل يک کولي عاشق ... راز جنگل تو چشات گونه هات رنگ شقايق ... بي تو شمع و گل ميميره ، خونه رنگ غم ميگيره ..تو نذار بمونم تنها ، ميدوني دلم ميگيره ...!
وسعت قلب تو قد يه دنياست .. خواستنت واسه من مثل يه روياست ... بوي تو ، بوي بارون ، بوي ياس ، دست من ساقه هاي التماس .. بي تو ميميرن گلهاي ناز گلدون .. مي مونن مرغاي عاشق زير بارون ... زير بارون .. مرغ عاشق ... زير بارون ...!
تو صداي آواز بارون ... تپش قلب خاکي ... مثل گريه تسکين دردي ... مثل يک سوره پاکي .... طعم غربت رو لبات مثل يک کولي عاشق ... راز جنگل تو چشات گونه هات رنگ شقايق ... بي تو شمع و گل ميميره ، خونه رنگ غم ميگيره .. تو نذار بمونم تنها ، ميدوني دلم ميگيره ...!
وسعت قلب تو قد يه دنياست .. خواستنت واسه من مثل يه روياست ... بوي تو ، بوي بارون ، بوي ياس ، دست من ساقه هاي التماس .. بي تو ميميرن گلهاي ناز گلدون .. مي مونن مرغاي عاشق زير بارون ... زير بارون .. مرغ عاشق ... زير بارون ...! زير بارون ... مرغ عاشق زير بارون ... زير بارون .. زير بارون ... مرغ عاشق ... زير بارون ...!!!
هر چشم تو يه پنجره، رو به تماشاي سحر!ديوار خواب خط بزن! اي از همه آزاده تر!پلکاتُ وا کن روبه عشق!پيله ي ترسُ پاره کن!فانوسک قلب منُ، يه کهکشون ستاره کن!
پنجره يعني يه نفر،ديوارُ حاشا ميکنه!هر کس به قدر پنجرش،نورُ تماشا ميکنه!پنجره يعني يه نفر، تشنه ي لمس منظره!با هر نگاهي تازه شو!هر چشم تو يه پنجره!
اونور قاب پنجره، اگه قشنگه ، اگه زشت!اگه سياه ، اگه سفيد، اگه جهنم يا بهشت!با هر نگاه گرم تو، منظره ديدني ميشه!وقتي تو لب وا ميکني، حرفا شنيدني ميشه!
پنجره يعني يه نفر،ديوارُ حاشا ميکنه!هر کس به قدر پنجرش،نورُ تماشا ميکنه!پنجره يعني يه نفر، تشنه ي لمس منظره!با هر نگاهي تازه شو!
هر چشم تو يه پنجره ...!!!
خدايا راضي هستيم به رضاي خودت!!!
عيدو امروز
من بيقرارم
به جاي عيدي
عزيزم
من تو رو ميخوام