سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

اَللّهُمَّ صَلّی عَلی مُحَمَّد وآل مُحَمَّد

 

 

فاتحه

  بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِیمِ ﴿1﴾ 

الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿2﴾  الرَّحْمـنِ الرَّحِیمِ ﴿3﴾  مَـالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿4﴾  إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ﴿5﴾  اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ ﴿6﴾  صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ ﴿7﴾

 

  قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿1﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿2﴾  لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿3﴾  وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿4﴾
 

 
  شد 260 روز

سلام . میدونید که دلم برای همتون تنگ میشه ولی .

ولی چه کنم . چه کنم که اصلا نمیتونم پای این نت کم سرعت بشینم .

حوصلمو سر میبره . اصلا  آدم گیج میشه   . چندین شب هست که میخوام چند تا عکس ایمیل کنم ولی مگه میشه؟

تا حالا شده؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟؟!؟!؟!؟!؟!؟!

 یه روز خیلی دلت هوای اونطرفیها رو بکنه؟ هوای اون دنیا . دلتنگ عزیزات بشی؟

دوستی میگفت :

چند وقت پیش خیلی ناراحت و عصبی بودم و توی کار خودم گیج . تصمیم گرفتم که برم بهشت  زهرا

هر چی به خانواده اصرار میکنه . هیچ کدوم حاظر نمیشن که باهاش برن

بالاخره . یکی از فامیلهاشون که اونجا بود  . بحث رو کم کنی رو پیش میکیشه !

که آره تو ترسویی و از این حرفا که الان فکر کن  توی قبر هستی چه میکنی ؟

اصلا دل اینکه توی قبر بخوابی رو داری یا نه؟

وقتی با جواب مثبت روبرو میشه . قرار میزارن ........

 بحث و جدل آخر سر به اونجا میکشه که ساعت 2 نیمه شب برن قبرستون .

 قبول میکنه و راهی میشن . شب جمعه . ساعت 2 نصفه شب

راه  میوفتن و میرن . جالب اینجا بوده که مثل روز همه بودن  توی بهشت زهرا .

 فکر میکنم خیلی ها مثل دوست جون من شبها دلتنگ میشن ...

آره . تعریف میکنه که :

نزدیک قطعه عزیزش که میشه . دوستشون میگه . ببین نشد ! به یه شرط میتونی بری اونجا که اول به قولت عمل کنی . بعد بری .

تصور کن . تاریک و همه جا فقط با نور مهتاب روشن .  ووووووووووووووووای که چه حال و هوایی

قبول میکنه

 میرن توی قطعه ای که آخرین سری  رو خوابونده بودن . بودن توجه به اینکه قبر کناریش چه خبره .

میره و توی قبر میخوابه .............

تعریف میکرد که وقتی توی قبر توی اون تاریکی خوابیدی . حس میکنی دنیا چه قد کوچیکه و آدم از اون پایین چه قدر همه چیز رو کوچیک میبینه .

آسمون چقدر نزدیکشه .....

 حتی میشد بوی کافور رو از اونجا حس کرد . ولی  اصلا ترس نداشت . اصلا

کمی راز و نیاز و قسم دادن خدا . به اینکه زودتر ازش راضی بشه ............

بالاخره بلند میشن و میرن پیش عزیزش .

 و اوجا  دقیقه ها بود که زجه میزد ............

راستی ..

 هنوز هم فکر میکنم . واقعا اون شب رضا  فهمید من پیشش اومده بودم؟



نویسنده: فروغ(دوشنبه 85/3/1 ساعت 12:59 صبح)

نظرات دیگران ( )

  خانه
  شناسنامه
 
پست الکترونیک  

 

زیارت عاشورا

   RSS 


کل بازدید : 159352
بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 13

  پیوندهای روزانه :

یه دنیا عاشقونه [250]
اینقدر خوبه . تو هم عضو شو [148]
[آرشیو(2)]

  فهرست موضوعی یادداشت ها
رضا[13] .
  مطالب بایگانی شده
خاطرات گذشته1

  درباره من
شد 260 روز - .:(( به یاد رضا )):.

فروغ
میدونی که:)


  لوگوی وبلاگ من
شد 260 روز - .:(( به یاد رضا )):.



  اشتراک در خبرنامه

 


 لینک دوستان من
ابوالفضل(من و گذشته)
درسا .........( فروغ )
یه دنیا ....... ( فروغ )
ساحل آرامش(بابایی)
حمید داداشی
هومن ( مهر آریانگار )
گل ووووووووووو گلدون
تو را من چشم در راهم
شهرام... ( ایران قلم )
حرفهای تنهایی.. مریم
مامان هستی.. عزیزم
((((((((( رضا ))))))))
***جمع نوشت***
مریم گلییییییییی
***کلبه *عشق****
سایبون عشق.........
علی رستگاری..........
نادو
علی رهگذر عمر
**سایت سرزمین دور**
حاج حمید
ناشناس
شهرزاد( مامان و گلک)
. آسمان
ساناز
رسول
مدنایت...علی
لیدا
::. قاصدک .::
وبلاگ مشکی پوش
سایت مشکی پوشم
موزیک گالری
میلاد
مشکی پوش 2
فقط جوووووک
سایت زنده رود
ساعات کشورها
رادیو موزیک
فرستادن کارت پستال
جدیدترین نوحه ها
قوی تنها
یه رهگذر
دانلود موزیکهای جدید
تهران سی دی
عکسسسسسسس
ایران بی بی
کلیپ گل طاها
کلیپ کربلااااا
پازل خلبان
سایت آریالایو
متقین ( کتابهای مذهبی)
sorry
عقیق( مذهبی)
خوشکل دات کام
فقط کلیپ کارت
خبرنگار
ایران و آلمان
سایت تهران 20
شیراز پاتوق
عکسهای هندی
ایران کلیپ
دهکده سبز
نسرین ثامنی
سایت کلکته
موزیکmptree
طراح قالب: پرومته
زرتشت نامه
شهدا

 لوگوی دوستان من


















Please Install a MP3 Player



  وضعیت من در یاهو
یــــاهـو