نويسنده: يگانه(يک دنيا عاشقانه)
چهارشنبه، 8 بهمن 1382، ساعت 22:42
بابايي جون خودميييييييييييييييييييي . عزيز خودمي .مهربون خودمي . کاش خدا ................
سه شنبه، 7 بهمن 1382، ساعت 21:27
باباييي......هنوزم در پي اونم که عمري همدمم باشه ...............................................................
E-mail: yeganeh1995@yahoo.co.uk
URL: ydt.persianblog.com
سه شنبه، 7 بهمن 1382، ساعت 0:48
من که مي دانم شب عمرم به پايان مي رسد *** نوبت خاموشي من سهل و آسان مي رسد *** من که مي دانم که تا سر گرم بزم و مستي ام *** مرگ ويرانگر چه بي رحم و شتابان مي رسد*** پس چرا عاشق نباشم ، پس چرا عاشق نباشم ***********************
سه شنبه، 7 بهمن 1382، ساعت 0:47
حرف و گفت و صوت را بر هم زنم *** تا كه بى اين هر سه، با تو دم زنم
من که مي دانم به دنيا اعتباري نيست نيست *** بين مرگ و آدمي قول و قراري نيست نيست*** من که مي دانم اجل نا خوانده و بيدادگر *** سر زده مي آيد و راه فراري نيست نيست *** پس چرا عاشق نباشم ، پس چرا عاشق نباشم **********************************
سه شنبه، 7 بهمن 1382، ساعت 21:26
مسير طولاني و سخت بود و من مسافري تنها هستم که تمام سختي را تحمل کردم و انتظار کشيدم. صدايت را شنيدم و راه مي روم لنگان تا به تو برسم! ولي ديگر کسي در انتظار مسافري تنها نيست و زمين لباسي از گلبرگهاي پرپر پوشيده تا انتظار غريبه را پنهان کند!!...
چهارشنبه، 8 بهمن 1382، ساعت 22:50
بابايي .اشکاي يخي مو پاک کن ................
جمعه، 10 بهمن 1382، ساعت 15:55
بركنار ساحل خاموش/باسكوت صخره ها همراز و دمسازم/ دوست مي دارم بگريم/ همچوباد/ بوسه خورشيد/ خنده هاي روشن مهتاب/ لحظه هاي گرم و شادي بخش / از برم بگذشت / بادها سرشار از اميد مي رقصند / بادبانم كو؟/ تا كه با او بسپرم امواج را / پركشم تا سرزميني دور/ باز بينم دلنشين رنگ افق ها را
جمعه، 10 بهمن 1382، ساعت 15:56
بهترين خانه ي دوست /بهترين جاي که اوست/قلب من خانه ي دوست/دل من خانه ي اوست/دل پر است از مهرش/دوستي مايه ي اوست/جاي او در دل من/خون من در رگ اوست
جمعه، 10 بهمن 1382، ساعت 15:57
شرح داغ دل پروانه چوگفتم باشمع==اتشي دردلش افكندم و ابش كردم=غرق خون بود و نمي مرد زحسرت فرهاد==خواندم افسانه شيرين و بخوابش كردم==دل كه خونابه غم بود و جگر گوشه درد== برسر اتش جور تو كبابش كردم