نويسنده: يگانه(يک دنيا عاشقانه)
جمعه، 10 بهمن 1382، ساعت 15:58
دلم مي خواد كه عمرو زندگيمو به پاي عشق تو بريزم.......دلم مي خواد جواب دوست دارم رو تو چشماي قشنگ تو ببينم.........خدايا...خدايا...اين دل ديوونه رو از من نگير...بذار بمونم توي دستاش اسير.....قهرو جدايي رو يادش نيار.. نقش فراموشي به قلبش نذار.........
E-mail: yeganeh1995@yahoo.co.uk
URL: ydt.persianblog.com
جمعه، 10 بهمن 1382، ساعت 16:2
بابايي خوبم غيبت بعضي وقتهاي منو ببخشيد . درس . تعويض خونه . داشتن شاگرد . خانه داري و از همه مهمتر فريان داري .. همه وقتو منو پر کرده ولي صبح که چشمامو باز ميکنم با همه وجودم پر ميکشم ميام اينجا چون سر لوحه همه زندگيم نام پاک بابا عظيمي نقش بسته که گريزي از اين درياي محبت برايم نيست .
جمعه، 10 بهمن 1382، ساعت 16:5
محبت گر از کسي بينم زخود بيگانه ميگردم .......من آن شمعم که تا صبح گرد بابايي ميگردم .......با تقديم محبت ..يگانه
براي مامان خودم....و ماماني فريان
........................................روزي بدون تو وجود ندارد
اما
روز با تو بودن
روز پر از نور و نيايش توست
پر از ستايش
روزي كه به سياهي شب ختم نمي شود
روزي پر از گل هاي رز
برگ هاي سبز روي درخت عشق
هستي با تو اغاز شد
شعله شعله عطش عشق
رزهاي سفيد از حضور گرم تو
دلگرم از نوازش هاي تو...
اغوش پر مهر تو...
سرخ شدند................
salam , omidvaram haleton khobo deleton shad bashe ham ghorbat neshine soteh del
تولد مادرتوهم تبريك ميگم
بسيار قشنگبود اميدوارم دوباره اينجا رشوعبكار كني
نويسنده: براي دنيا.براي فروغ ماماني فريان
پنجشنبه، 20 اسفند 1383، ساعت 0:55
کـجــاي ايـن جــنـگـل شــب / پنهون مي شي خورشيدکم/ پشـت کدوم ســد ســکـوت/ پـر مـي کــشــي چــکـاوکم/ چرا بـه من شک مي کني/ مـن کـه مـنـــم بـراي تــو/ لبـريـزم از عـشــق تــو و/ سـرشــارم از هــواي تــو/ دسـت کدوم غزل بـدم/ نـبــض دل عـاشـقـمـو/ پشت کدوم بهانه باز/ پنهون کنم هق هقـمو/ گـريه نمي کنم نـــرو/ آه نمي کـشـم بشين/ حرف نمي زنـم بمـون/ بغض نمي کنم ببيـن/ سفر نکن خورشيدکم / ترک نکن منو نرو/ نبودنت مرگه منه / راهييه اين سفر نشو/ نـوازشــم کــن و بـبـيــن/ عشق مي ريزه از صدام/ صدام کــن و ببـين که باز/ غنچه مي دن تـرانه هام/ اگر چه من به چـشـم تو/ کمـم قـديمي ام گمـم/ آتشـفشـان عـشـقـمـو / دريـــاي پــر تـلاطــمــم/ گـريه نمي کنم نـــرو آه نمي کـشـم بشين حرف نمي زنـم بمـون بغض نمي کنم ببيـن