• وبلاگ : .:(( به ياد رضا )):.
  • يادداشت : شد 57 روز
  • نظرات : 42 خصوصي ، 60 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      >
     

    < codeBase=http://download.macromedia.com/pub/shockwave/cabs/flash/swflash.cab#version=5,0,0,0 height=325 width=500 classid=clsid:D27CDB6E-AE6D-11cf-96B8-444553540000>


    براي شنيدن صداي مناجات بر روي نماد بلندگو كليك كنيد
    ماه مبارك رمضان بر شما و تمام دلسوختگان مبارك

    چهارشنبه 13/7/1384 - 11:51 ع

    عزيزم من نميدونم چه اتفاقي براتون افتاده و گويا تازه هم هست ...فقط ميتونم بگم متاسفم و در ناراحتي تون شريكم البته اگه قابل بدونيد...

    سلام بر فروغ عزيز و نازنين...جشن مهرگان رو بهتون تبريك ميگم نازنينم...خوشحال ميشم تشريف بياريد...در ضمن ماه رمضان هم بر شما مبارك باد...

    هنوز يه چيزي کم دارم .... ~

    يه چيزي مثل دلواپسي مثل دوباره گم شدن ... يه جايي پشت بي کسي , هنوز به فکر گفتنم ... به فکر زير و رو شدن اما يه چيزي کم دارم .

    حيف چشماي من يه ماه ياور من ... حيف چشماي من يه ماه با دل من ... ~

    گر روزگار نخواهد يه ماه ياور من ... گر روزگار نخواهد يه ماه با دل من ... ~

    رفتي و تنهام گذاشتي ...توي يک دنياي کوچيک ..رفتي و بي تفاوت به غريبه دل سپردي.. ديدمت با يار ديگر .. ولي چشمام همدلي داد که ببينم بيخوابه تا بشينم سر راهت ... ~

    براي قصه گو شدن ميخوام دوباره تب کنم ... گر بگيرم نفس نفس ... با يک ترانه گل کنم تازه بشم همين و بس ... اما يه چيزي کم دارم ... چيزي به رنگ چشم تو , غم غريب يک سفر , غم قشنگ چشم تو ... ميخوام دوباره گم بشم تو کوچه هاي بچگي ... ميخوام منم تازه بشم ...~

    امشب شب بي کسيه يکي به دادم برسه ~ تنهاترين مرد زمين امشب به آخر ميرسه ~ امشب شب تنهاييه سر رو زانو ميزارم ~ آخه تو اينجا نيستي و غزل غزل گريه دارم ~ غزل غزل گريه دارم ~ غصه نشسته رو دلم هنوز براي شونه هات ارزش اشک و قائلم ~ حرفي نزن چيزي نگو ~ فقط بزار گريه کنم ميخوام با بارون چشام فاصله رو پر بکنم~ حرفي نزن چيزي نگو ~ فقط بزار گريه کنم ميخوام با بارون چشام فاصله رو پر بکنم ~

    تو مثل يه اتفاقي كه ميخواد يه روز بيفته
    مثل اون شعري تري كه هيچ كسي هنوز نگفته
    مثل قاب عكس سردي كه نشسته روي ديوار
    مثل اشكايي كه آروم ميچكن رو سيم گيتار
    رو سيمه گيتار
    دست تو حسيه مثل چيدن سيب هاي قرمز
    مثل سينه ريزي كه روش مينويسم:
    بي تو هرگز... بي تو هرگز... بي تو هرگز

    تو مثه يه اتّفاقي که مي خواد يه روز بيفته
    مثه اون شعر تلخي که هيچ کسي هنوز نگفته
    مثه قاب عکس سردي که نشسته روي ديوار
    مثه اشکايي که آروم مي چکن رو سيم گيتار
    بي تو هرگز بي تو هرگز بي تو هرگز

    دست تو حسّيه مثل چيدن سيباي قرمز
    مثه سينه ريزي که روش مي نويسم بي تو هرگز
    مثه داغ يه کويري بعد يک دعاي بارون
    مثه نقش فال قهوه توي کوچه هاي تهرون

    تو مثه يه اتّفاقي که مي خواد يه روز بيفته
    مثه اون شعر تري که هيچ کسي هنوز نگفته
    مثه قاب عکس سردي که نشسته روي ديوار
    مثه اشکايي که آروم ميچکن رو سيم گيتار
    تو مثه
    تو مثه يه اتّفاقي

    يه مسافر يه غريبه .. يه شبم بي پنجره .. ميروم با کوله بار سرگذشت و خاطره .. خسته ام از خستگيها .. خسته از اين لحظه ها .. گفتني ها دارم اما ..بر نمي آرم صدا .. قصه هاي منه غمگين . اگه تلخه .اگه شيرين . ميروم تا واسه فردا . بسازم دنيائي رنگين . هر جا ميرم لبا ميگن .. يه غريبه اومده .. نميبينم همصدائي . اينم از بخت بده .. من تو رو ديدم و دلم در انتظاره ... ميرم که تا در غربتم نوري بتابه .. اي زندگي بيزارم از بيهوده بودن .. ميرم که تا پيدا کنم فرداي روشن ..!!!

    ((~~~ واست دلم واست تنم . واست تمام زندگيم .. از تو دوباره من شدم با تو تموم شد خستگيم ...تو با مني . هر جا برم . مهر بند جونمه . عشقت نميره از سرم .. تو پوست و استخونمه .. يه دم اگه . نبينمت .. يه دنيا دل تنگت ميشم . نگاه دريائي تو . آبي روي آتيشم .. واست دلم واست تنم .. واست تمام زندگيم .. از تو دوباره من شدم . با تو تمام شد خستگيم .. نم نم بارون چشام ..گواهه عشق پاکمه . همنفس قسمت من دوستت دارم يه عالمه .. قشنگترين خاطره ها با تو و از تو گفتنه .. آرامش وجود من صداي تو شنفتنه .. ~~~)))

    وقتي چشاتو ديدم
    گفتم اومد اميدم
    لبهاي بسته تو
    گفت عاشقم شنيدم
    چشمي که ديده بودم
    نشستم و کشيدم
    خدا مي خواست که آخر
    به آرزوم رسيدم
    توي هيچ عکسي نديدم
    چشماي به اين قشنگي
    حالا من موندم و چشمات
    با دو تا مداد رنگي
    توي هيچ عکسي نديدم
    چشماي به اين قشنگي
    حالا من موندم و چشمات
    با دو تا مداد رنگي
    تو با اون چشاي قشنگت
    گفتي اون حرفي رو که بايد
    واسه مسافر عشق
    اينو ميگن يک خوشآمد
    عشق با اون همه غرورش
    اومده از راه دورش
    چه کسي ميکنه باور
    نشستن در حضورش
    عشق با اون همه غرورش
    اومده از راه دورش
    چه کسي ميکنه باور
    نشستن در حضورش
    توي هيچ عکسي نديدم
    چشماي به اين قشنگي
    حالا من موندم و چشمات
    با دو تا مداد رنگي
    ميشه با ياد نگاهت
    توي روياها سفر کرد
    ميشه رفت به شهر قصه
    از لاي ابرها گذر کرد
    ميشه با آهن و پولاد
    يه گل محمدي ساخت
    ميشه روي کوزه آب
    عگس يک دريا رو انداخت
    توي هيچ عکسي نديدم
    چشماي به اين قشنگي
    حالا من موندم و چشمات
    با دو تا مداد رنگي
    توي هيچ عکسي نديدم
    چشماي به اين قشنگي
    حالا من موندم و چشمات
    با دو تا با دو تا مداد رنگي

     <      1   2   3   4      >