• وبلاگ : .:(( به ياد رضا )):.
  • يادداشت : چرا اينروزا ديگه جواب نميدي؟خدا !!!!!!!
  • نظرات : 38 خصوصي ، 50 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4      >
     

    **تقديم به فروغ جاودانه ساحل آرامش**

    به زماني که محــبت شـــده همچون افسانه

    به ديــــــــاري کــه نيـــابي خبـــــري از جانانه

    دل رسوا دگــر از مـن چــــه خـــــواهي ديوانه

    از آواز دلــــم زمزمه ســاز دلـــم من به فغانم

    اي دل چه بگويم وز شررت چه بگويم حيرانم

    تو همان شرري که خــرمن جان من بسوزي

    تو که با نگهي به جـان مــن شــعله برفروزي

    تو کــه از صنــــمي نديــــده اي روي آشنايي

    ز چه رو دل من تــــو اينچنين کشـــته وفايي

    * * *

    تا تو همدم شبهاي مني

    شبها شاهد تبهاي مني

    همچون آتشـــــي

    شعله مي کشـي

    شمع هر انجمني

    * * *

    اي دل ز تو ما را چه نصيبي بود

    گشتم ز تو رسوا چه فريبي بود

    غمهاي جهان را تــــــو خريداري

    آخر تن ما را چه شکـــــيبي بود

    به کجا، به کجا، فرياد اي دل رسوا

    به کجا اي دل رسوا

    نکني تو چرا پروا

    تو چرا پروا

    تقديم به فروغ جاودانه ساحل ارامش

    شمعي فروخت چهره که پروانه‌ي تو بود .. عقلي دريد پرده که ديوانه‌ي تو بود .. خم فلک که چون مه و مهرش پياله‌هاست.. خود جرعه نوش گردش پيمانه‌ي تو بود .. پيرخرد که منع جوانان کند ز مي.. تابود خود سبو کش ميخانه‌ي تو بود .. خوان نعيم و خرمن انبوه نه سپهر .. ته سفره خوار ريزش انبانه‌ي تو بود .. تا چشم جان ز غير تو بستيم پاي دل .. هر جا گذشت جلوه‌ي جانانه‌ي تو بود .. دوشم که راه خواب زد افسون چشم تو .. مرغان باغ را به لب افسانه‌ي تو بود .. هدهد گرفت رشته‌ي صحبت به دلکشي.. بازش سخن ز زلف تو و شانه‌ي تو بود.. برخاست مرغ همتم از تنگناي خاک .. کورا هواي دام تو و دانه‌ي تو بود .. بيگانه شد بغير تو هر آشناي راز.. هر چند آشنا همه بيگانه‌ي تو بود ..

    تقديم به فروغ جاودانه ساحل ارامش

    زمان بس كند ميگذرد براي انان كه در انتظارند..

    بس تند ميگذرد براي انان كه مي ترسند..

    بس طولاني است براي انان كه در اندوهند..

    و بس كوتاه براي انان كه سرخوش اند..

    اما ابدي است براي انان كه عاشق اند

    سلام خواهري .. خوبي . خواهر هم خواهر هاي قديم نه ؟//// من نيام تو نمياي بگي مردي زنده اي اصلا كجائي .. يادت باشه يكي طلب من . فريان گل چطوره .. ديگه فكر كنم وقت دل كندن از وطنه ... اميد وارم كه در ايران بهت خوش گذشته باشه و بازهم بفكر ايران آمدن باشي .. . مواظب اين فريان دائي باش .. باميد ديدارت ... تا درودي ديگر بدرود
    سلام .... خوبي ؟~
    + شهناز 
    مي دونم مثل كنده خيس مي موني نمي سوزي ولي از خدا بترس .
    دوستت دارم!!!
    هنوزم در پي اونم ///
    كه ميشه عاشقش باشم ///
    مثه درياي من باشه ///
    منم چون قايقش باشم ///
    هنوزم در پي اونم ///
    كه عمري مرهمم باشه ////
    شريك خنده و شادي ////
    رفيق ماتمم باشه ///
    خدايا عشق من پاكه ///
    اگر چه عشقي از خاكه ///
    منم اون عاشق خاكي ////
    كه از عشق تو دل چاكه ///
    مي گن جوينده يابنده است ///
    ولي پاهاي من خسته است ///
    هنوزم در پي اونم ///
    كه اشكامو روي گونه ام ///
    با اون دستاي پر مهرش ///
    كنه پاك و بگه جونم ///
    بگه جونـــم نكن گريـــه ///
    منـــم اينجـــــــام ///
    بذار دستات و تو دستام ///
    تو احساس منو مي خواي ///
    منم اي گل تو رو مي خوام !!!!!!
    …وقتي تو نيستي
    نه هست هاي ما چونان كه بايدند،
    نه بايد هاي ما…
    مثل هميشه آخر حرفم
    و حرف آخرم را با بغض مي خورم.
    در صفحه هاي تقويم روزي
    به نام روز مبادا نيست.
    آن روز هر چه باشد
    روزي شبيه ديروز،
    روزي شبيه فردا،
    روزي شبيه همهء روزهاي ماست.
    اما كسي چه مي داند،
    امروز شايد روز مبادا باشد…
    وقتي تونيستي
    نه هست هاي ما چونان كه بايدند نه بايد ها. هر روز بي تو روز مباداست…

    سلام تابوده غم غصههمبوده منكه وقتي برام غصهاي پيش نمياد شك ميكنم

    انشالله كه تمام غصهها را ازروي تو برداشتهبشه موفقباشي

    سلام يگانه جان امدم حال شما و فريان عزيز را بپرسم و انشالله تندرست و با نشاط باشيد

    زمانها چه زود ميگذرند ... ولي رايگان نيستند ..... قيمتشان را پرداخته ايم .... بسيار گران .. بسيار سخت ..... سخت تر از انچه که آسان به نظر آيد .... يادت هست آيينه که شکست چهره مان هزار تکه شد نميدانستم کدام تکه منم و کدام تکه تو ...! و تو چقدر ترسان بودي که مبادا ... چيني دل نيز ترک بردارد از نا گفته هايي که بي هيچ گفتگو در ميانمان گذر کردند و رفتند .! چقدر عجيب بود سيب سرخي که به واژه مبدل شد و تو نيز ندانستي سيب را چه کسي بلعيد و من هنوز هم از هبوط خويش خوشنودم.......... دوباره خواهم ساخت ...! حتي اگر ديگر تو هم نباشي ...! نهالي خواهم کاشت ...! خوشه اي از دلي پاک ...! ساقه اي از صداقتي بي ريا ...! ديگر گندمي هاي گيسوانت را به دست باد نخواهم داد ...!

    بوي موهات زير بارون ... بوي گندم زار نمناک ... بوي سبزه زار خيس ... بوي خيس تن خاک ... جاده هاي مهربوني رگاي آبي دستات غم بارون غروب ته چشمات تو صدات ... قلب تو شهر گل ياس دست تو بازار خوبي ... اشک تو بارون روي مرمر ديوار خوبي .....اي گل آلوده گل من ... اي تن آلوده دل پاک..دل تو قبله اين دل ... تن تو ارزوني خاک ... تن تو ارزوني خاک ... ياد بارون و تن تو ياد بارون و تن خاک ... بوي گل تو شوره زار... بوي خيس تن خاک ... هميشه صداي بارون صداي پاي تو بوده ... همدم تنهاييام قصه هاي تو بوده... وقتي که بارون ميباره تو رو ياد من مياره ... ياد گلبرگاي خيسه روي خاک شوره زار ... اي گل آلوده گل من ...اي تن آلوده دل پاک .... دل تو قبله اين دل ~ تن تو ارزوني خاک ~ ........!

    تويي تو همراز مثل نفسهام ... پايان خطي اون خط آخر تو مرز فردام .. تويي يه سنت يه يادگاري ... هميشه هستي عزيز دنيام , عزيز دنيام , تو تازه ترين .. از حس بلور , معصوميت شعر فروغ , محجوب ... تو يه نعمتي .. تو دنيا مثل رفيق خوب .. تنت زري کعبه پر عشق من زائر پر اشتياق تو ...! من عابدم پاک و اهورايي با محراب من خاک اتاق تو محراب من خاک اتاق تو .... منم قلندر ... هميشه سوفي ... صداي تو تنها رگامه ..تو مثل بارون ..بزرگ اسمت .. اسم تو پيام سلام .. تنت زري کعبه پر عشق من زائر پر اشتياق تو ... من عابدم پاک و اهورايي با محراب من خاک اتاق تو ... محراب من خاک اتاق تو ...~

    فروغ جان سلام ... خوبي / ؟~
       1   2   3   4      >