• وبلاگ : .:(( به ياد رضا )):.
  • يادداشت : چرا اينروزا ديگه جواب نميدي؟خدا !!!!!!!
  • نظرات : 38 خصوصي ، 50 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      >
     

    ... اي كاش پتاهي بود براي اين نگاه... براي اين چشمان باراني منتظر... براي جاده هايي كه هيچگاه پاياني ندارد و قرار نيست مسافري از آن بازگردد... به اسمان بنگر... هيچ باراني قرار بر آمدنش نيست... هيچ باراني... نه بغض من مي شكند و نه بغض آسمان... اين بغض... باراني باشي.

    قشنگ بود.. اما انگار شما هم غم داري مثل همه...
    + دنيا 
    ....حالا از اونجا ميام !!!!!!!!!!!!! مرسي مهربون !!!!! ميدونستم !!!! ميتوني بگيرش حالا .... ......مرسي ............................ اگه نتونستم ازش بخوبي مواظبت كنم منو ببخش ... ولي حالا خيالم راحته چون ميدونم تو دستاي خودته ! از اينكه تو دستاي يه ادم ديگه باشه غصه ام ميشد. بازم ممنون...
    + دنيا 
    + دنيا 
    + دنيا 
    + دنيا 
    + دنيا 
    خسته شدم ...از اين روزگار ...منم ديدم ...بهم گفت گورتو گم كن...غصه ام شد...ولي مهم نيست...بعد از چند روز اومدم ديدم نامه اش هم نيست ...خدارو شكر !!! چه دليلي داشت ؟!!!! نميدونم !!! غصه نخور ...اخه تكليف اون دل مهر بون چيه ؟ كه اين همه غصه هماغوشش شده. منو ببخش كه امانت داري خوبي نبودم ...تا اونجا كه بودم تلاش كردم چراغ خونت رو روشن نگه دارم...با مهمونات رفتار خوبي داشته باشم ....نميدونم شايد ...نتونستم امانتدار خوبي باشم.......براي من هنوز همون مهربون هميشگي .....با يه دنيا صفا و مهر بوني هستي.......(( لينگ خوشگلتو ديده بودي )) امروز رفتم ..........نوشته 21 اذر بوده...!!! اين روزا نوشته هات خيلي پر غصه شده ....منم اونجارو دوست داشتم........خيلي ....خودت ميدوني....از اين به بعد نميدونم.........چه بروزش مياد... مواظبش باش.......هنوز براي من بوي قدم هاي تورو داره......................مواظب خودت ...دل مهربونت ...و ..... باش ))
    فروغ جان سلام ... ممنونم از بابت همه محبت هاي داري به من ... بله خودم هستم كه كامنت ميذارم .. دسترسي به نت ندارم زياد .. مشغول كارهام هستم و نفسي مياد و ميره هنوز .. شكر ... / مهرت افزون..شاد زي...
    سلام...آسمون دلت هميشه صاف و ستاره بارون باشه فروغ عزيز.
    سلام فروغ جون. خيلي دلم تنگته. فكر كنم اون موقع كه اون سر دنيا بودي بيشتر به هم نزديك بوديم. خيلي دلم مي خواد دوباره ببينمت بغلت كنم بو بكشمت و براي اون همه غصه اي كه داري مي خوري و همه عالم و آدم فكر مي كنن بيخيال دنيا داري سير ميكني پا به پات اشك بريزم. فروغ منم مثل تو لبريزم.

    . در کدامين مکان و کدامين زمان ، خود را جا گذاشته ايم.! خودم را ، من را ، خوده صبورم را ، منه انتظارم را ....! کدامين قصه را نا تمام خوانديم ؟ کدامين گناه ، دل زخم خورده ام را بيش از اين به جراحت کشيد ... ؟ کدامين کلام ترا به زوال گلدان هاي بي گل برد ... ؟ در کدامين زمان صبوري را گم کرده ام ... ؟ کدامين باد با وزيدنش عطر ترا به دشتهاي کوچ برد ... ؟ ترا در همين نزديکي هاي بودن حس ميکنم ..... عطر بودنت را ... نگاه هاي پر از سوالهاي بي جوابت را ... !

    در مقتل کدامين قاتلي به قتل رسيده ام ... ؟ در کدامين مسلخ خانه اي ، مسخ گفتارت شده ام ... ؟ بي تو اينبار انگار بر ديوار شيشه اي روحم با الماس خط ميکشند ... ! روحم ديگر در کالبد تنم نمي گنجد ... فکرم به همه جا سرک ميکشد .. ذهنم را خلائي پر ميکند ....!

    . در کدامين مکان و کدامين زمان ، خود را جا گذاشته ايم.! خودم را ، من را ، خوده صبورم را ، منه انتظارم را ....! کدامين قصه را نا تمام خوانديم ؟ کدامين گناه ، دل زخم خورده ام را بيش از اين به جراحت کشيد ... ؟ کدامين کلام ترا به زوال گلدان هاي بي گل برد ... ؟ در کدامين زمان صبوري را گم کرده ام ... ؟ کدامين باد با وزيدنش عطر ترا به دشتهاي کوچ برد ... ؟ ترا در همين نزديکي هاي بودن حس ميکنم ..... عطر بودنت را ... نگاه هاي پر از سوالهاي بي جوابت را ... !

    در مقتل کدامين قاتلي به قتل رسيده ام ... ؟ در کدامين مسلخ خانه اي ، مسخ گفتارت شده ام ... ؟ بي تو اينبار انگار بر ديوار شيشه اي روحم با الماس خط ميکشند ... ! روحم ديگر در کالبد تنم نمي گنجد ... فکرم به همه جا سرک ميکشد .. ذهنم را خلائي پر ميکند ....! ~

    ميخواهم در امتداد نگاه تو باشم ... ~ ميخواهم در گذر از انديشه هاي بودنت تا آخرين ساعات عمرم در چشمانت بمانم ... ميخواهم هر چه خوبي است براي تو باشد .. ميخواهم خط موازي ، نبودن ها را بشکنم ... ميخواهم تنها تو باشي که در ذهنم .. روحم .. روانم و پاکي تنم در استواري بودنم بماني که مجالي براي ماندنم بماند .. که بمانم .. که بماني ..!

    ميخواهم آنچنان در تو گم شوم که ديگر مجالي براي يافتنم نباشد ... ما خود را به آساني در لابه لاي انديشه هاي کهن نيافته ايم ... ما خود را در زماني يافتيم که اندوه و غم و پريشاني از ما بود ...!

    ~

    فروغ جان سلام .. خوبي ... فريان خوبه ؟ برات بهترين آرزو ها رو ميكنم .. مهرت افزون..شاد زي.../ به آقا شهرام داداش گلم . آقاي عظيمي بزرگوارم هم سلام ميكنم .. ~
     <      1   2   3   4      >