• وبلاگ : .:(( به ياد رضا )):.
  • يادداشت : تولد فريانمه سوم خرداد
  • نظرات : 61 خصوصي ، 80 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4   5    >>    >
     
    سلام فروغ جان خواهر عزيزم . داداش ازت خبري نيست هر چي پيت ميگرديم نيستي . راستي يه چيز جالب بگم الان پارميدا پهلومه و تا صفحه ات باز شد و عكس فريان را ديد يهو گفت فيانه فيان من ازش پرسيدم با تعجب چي ؟ گفت فيانه بابا فيانه . فيان منظورم فريان هستش . فريان عزيز را ببوس منتظرتم جواب فراموش نشه .. باميد ديدار مجدد .. تا درودي ديگر بدرود

    سوگند به کتاب هايي که در قفسه کهنه کتابخانه ام به من نگاه مي کنند... سوگند به آخرين برگي که از شاخه درخت انجير بر زمين مي افتد... سوگند به واژه هايي که کبوتر وار به سوي تو پر مي کشند... به مرغ هاي آسمان نيم نگاهي هم نمي اندازم... و جواب سلام آهوان منتظر را نمي دهم... به شرطي که تو در کنارم باشي..............يگانه عزيز ضمن تشکر از شما براي حضور در سايت ساحل ارامش...به اطلاعتان ميرسانم سايت ساحل ارامش اپديت جديد شده

    اين کوله بار عشق و گذاشتي باز رو دوشم ...هيچي نمونده تا من ، دوباره زير و رو شم ...!

    آن تير ، که آن ، کمان چشم تو رها کرد .. ديدي که چه ها کرد ..؟ ديدي که ، سراسيمه دل از سينه جدا کرد ...؟ ديدي که چه ها کرد .....؟ با خود دوهزار غصه و درد تازه آورد .... ديدي که فقط آمد و يک درد دوا کرد ...؟

    خيال نمي کردم که تو ، يه روز عزيز من بشي .. از اين خزون بي کسي .. راه گريز من بشي ... به فکر من نمي رسيد ، اصلا بدوني عشق چيه ... اوني که دنبال هوس يا اون که عاشق کيه ؟ مگه ميشه تو رو ديد و به تو از دو رنگيا گفت .. تو رو بايد ديد و بايد به تو از قشنگيا گفت .. مگه ميشه به تو دروغ گفت .. به تو که نازنيني ... تو خودت ميشناسي عشق و هر کجا اون و ببيني ... هر کجا اون و ببيني ...!

    خيال نمي کردم که تو ، يه روز همه کسم بشي ... با من بي کس و غريب ، يه روزي هم قسم بشي .... اصلا نمي اومد بهت ، که عشق و حتي بشناسي ... اما ديدم که مثل تو ... عاشق نميشه هيچ کسي ...

    شبهاي درازي است که در خلوت دل ، بيدارم ... در بزم غريبانه اي از عشق تو دعوت دارم .

    بي تو تنم در خود مچاله ميشود .. قلبم را دردي فراميگيرد .. بي تو ديگر پشت هيچ پنجره اي هم باران نميبارد ، زمان را گم کرده ام ... نميدانم چرا بي جهت دلم شورت را ميزند .. همانند دلهره اي جانم را از خود پر ميکند ... و من بي تو غمگين ميشوم ... نازنينم اگر نباشي بي تو ديگر هيچ پرند ه اي نواي شادي سر نميدهد ... کاش ...لمس دستانت سر آغاز دنيا بود...! يادت هست ؟ روزي که هميشه دستانت در پشت دستانم خيس عرق ميشد ، از شرمي پنهاني ..؟ يادم هست ، روزي که نگاهت دلم را به شوقي عجيب آورد ... روزي که اولين کلام دوستت دارم ها را از زبانت شنيدم .. روزي که با تو هم قدم لحظه هامان شدم .. روزي که اولين ديدارمان بود .. انگار که روز پيشين بود ...! هرگز انقدر دلتنگت نبوده ام .. هرگز انقدر دلواپست نبوده ام .. هرگز فکر نميکردم روزي تو هم نفسم باشي .. هرگز خيال نميکردم که تو يک روز همه کسم باشي ...! چه کسي فکرش را ميکرد ، من و تو يک روز هم قسم باشيم! هم نفس .. هم دل ... هم انديش .. هم صدا در راهي از گدارهاي زيستني اين چين شاد ... دل من هر لحظه ترا در انتظار است .. دل من هر زمان ترا در هر مکاني جستجو گر است ... و هر چه دارم و ندارم ... همه دينم .. همه آينم .. همه کسم .. همه وجودم ديگر از براي تو است ..! و تو خود ميداني که کسي جز تو هرگز در من اجازه جولاني نخواهد داشت .. نه در ذهنم .. نه در گوشه گوشه قلبم .. نه در کلامم .. نه در صبحانه تنم ... و تو تنها صداقت گفتار مني .. که هرگز به تو دروغي نگفته ام .. تو را هميشه در قلبم نگهداشته ام .. و تو يگانه آرمان من از براي مني ... براي زيستني شاد ...

    کاش ...لمس دستانت سر آغاز دنيا بود...!~

    صدايي در من جاريست ... صدايي که هر لحظه شنيدنش جانم را صيقل ميدهد ... ديگر بي تو زير باران نخواهم رفت ، ديگر بي تو نامي بر زبانم جاري نيست ... و تنها ياد تو است که بر ذهنم ملکه افکارم ميگردد و هر لحظه دلم برايت تنگ ميشود .... !

    سلام فروغ عزيز . ممنون كه به وبلاگ من سر ميزنيد . برايتان آرزو ميكنم كه هميشه در كنار پسر دوست داشتني و همسرتان زندگي شادي داشته باشيد . در ضمن گرچه كمي دير شده ولي بابت پذيراييتان هم تشكر ميكنم . پوزش من را بابت تاخير بپذيريد . زير سايه حق سر فراز باشيد
    سلام.خوبي يگانه جون؟! ، الان 20امين باره كه ميام و صفحه كامنتت باز نميشه.امروز ديگه كلي رفرش كردم تا منو راه داده تا سلامي عرض كنم خدمتتون.هميشه شاد باشي.فريان گل رو ببوس.
    سلام .فروغ عزيز اي خواهر مهربان .. شب و روزت بخير و خوشي .. فريان گل را ببوس .. باميد ديدار .. تا درودي ديگر بدرود
    سلام فروغ عزيز... خوبي .. ؟ فريان عزيز خوبه ؟ برات بهترين روزهاي خوش رو آرزو دارم .../ مهرت افزون ..شاد زي .. مهر ورزو خوش زي ...~
    سلام يگانه عزيز....فريان چطوره؟؟ ميدونم داري تدارك رفتن را ميبيني ولي دلت راضي تره اينجا باشي ولي چه ميشوه كرد...اينو بدون هركجاي دنيا باشي هم واسه من و هم واسه همه دوستانت عزيزي....شاد باشي

    در کدامين مکان و کدامين زمان ، خود را جا گذاشته ايم.! خودم را ، من را ، خوده صبورم را ، منه انتظارم را ....! کدامين قصه را نا تمام خوانديم ؟ کدامين گناه ، دل زخم خورده ام را بيش از اين به جراحت کشيد ... ؟ کدامين کلام ترا به زوال گلدان هاي بي گل برد ... ؟ در کدامين زمان صبوري را گم کرده ام ... ؟ کدامين باد با وزيدنش عطر ترا به دشتهاي کوچ برد ... ؟ ترا در همين نزديکي هاي بودن حس ميکنم ..... عطر بودنت را ... نگاه هاي پر از سوالهاي بي جوابت را ... !
    در مقتل کدامين قاتلي به قتل رسيده ام ... ؟ در کدامين مسلخ خانه اي ، مسخ گفتارت شده ام ... ؟
    بي تو اينبار انگار بر ديوار شيشه اي روحم با الماس خط ميکشند ... ! روحم ديگر در کالبد تنم نميگنجد ... فکرم به همه جا سرک ميکشد .. ذهنم را خلعي پر ميکند ....!
    ~
    کاش ...لمس دستانت سر آغاز دنيا بود...!~

       1   2   3   4   5    >>    >