• وبلاگ : .:(( به ياد رضا )):.
  • يادداشت : تا تو با مني زمانه با من است .....
  • نظرات : 31 خصوصي ، 89 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    انم تو ميروي..... ميروي و خيره به چشمانم نگاه ميکني.... ميروي و هيچ برايت مهم نميشود براي من چه کسي ستاره روشن ميکند؟؟؟ ميروي و مثل غبارها در روزهاي خاکستريم گم ميشوي... هيچ به هيچ. ميگويم نرو تو ميخندي و باز شکنجه احساس ميکنم. ميگويم نرو و باز به تو التماس ميکنم. هيچ به هيچ. دارم برايت حرف ميبافم. برايت احساس ميتنم. برايت ترانه نقش ميزنم. و باز هيچ به هيچ. ميدانم تو ميروي.... آنقدر ساده و بي صدا که حتي از لگد کردنم هم آن دل کوچکت آزرده نميشود... آنقدر شيطاني که من از تو اولين بار ميهراسم. تو ميروي..... و ميگويي بايد اينچنين باشد. و من در اين مانده ام آنهمه وعدههاي شيرين تو چگونه من ترانه کرده ام؟؟؟ ميدانم خوب ميدانم برو.......... اين قصه همه اون عاشقاي دلچاکه.................متاسافانه.

    اگه مي خواي عاشق بشي

    اگه عاشق هستي

    اگه عاشق بودي

    حتما به اين وبلاگ سر بزن و نوشته عشق را بخون و نظرتا در مورد عشق بگو

    منتظرتون هستم

    http://sokut.parsiblog.com

    باي

    اين شعر مال مولاناست که عصار تو کنسرت امسالش خوند:

    تا کي گريزي از اجل در ارغوان و ارغنون
    نه کش کشانت مي برند انا اليه راجعون
    تا کي زني بر خانه ها تو قفل با دندانه ها
    تا چند چيني دامها دام اجل کردت زبون
    اين باغ من آن خان من اين آن من آن آن من
    اي هر منت هفتاد من اکنون کهي از توفزون
    کو عشرت شبهاي تو کو شکرين لبهاي تو
    فرزند و اهل خانه ات از خانه کردندت برون
    بر کن قبا و پيرهن تسليم شو اندر کفن
    بيرون شو از باغ و چمن تسليم شو اندر خاک و خون
    امروز ضربتها خوري وز رفته حسرتها خوري
    زان اعتقاد سرسري زان دين سست بي ستون

    اگه مي خواي عاشق بشي

    اگه عاشق هستي

    اگه عاشق بودي

    حتما به اين وبلاگ سر بزن و نوشته عشق را بخون و نظرتا در مورد عشق بگو

    منتظرتون هستم

    http://sokut.parsiblog.com

    باي

    من فراتر از آنچه مي زيم
    مي بينم
    و فراتر از آنچه مي بينم
    مي انديشم ......
    لحظه لحظه هاي بيکرانه زمانت را
    در آغوش مي کشم
    تا بيابم
    آنچه نيافته ام .....
    من در آينده به دنبال آشنايي هاي سپري شده گذشته مي گردم
    و تنها ياراي من
    در اين بينهايت راه
    تويي ......

    سلام خواهر خوبم خوبي شرمنده خودتميدوني زياد حالم خوب نيست والان پيش يک روانپزشک تحتدرمام وگرنه تولدي شايستهبراتميگرفتم فداي تو تولدتمبارک

    سلام خوبي تولدتمبارك خواهر عزيز

    دژكاش زودترميفهميدم تولدتوميگرفتم

    تولدتمباركباشه

    سلام فروغ عزيز ...هر چند ديشب خدمت رسيدم و تبريك تولدت راگفتم اما امروز هم خدمت رسيدم تا بازهم اين ميلاد فرخنده را تبريك بگويم ... خواهر نازنين تولدت مبارك .انشاالله 120 سال زنده باشي و سايه ات بر روي سر فرزندانت باشد ..فريان عزيز را ببوس ..باميد ديدار...(( ذرت نميخواي))
    . ديدي که همه کسم شدي ...؟ ديدي که از عشق , دوباره عزيز دلم شدي ...؟ ديدي که باز انتظارم از عشق تو فرا تر از خوده , من بود ..! آره تو عزيز دلم شدي .. تو باز هم همنفسم شدي .. مگه ميشه ازتو نگفت .. مگه ميشه چشماي تو رو ديد و باز هم هيچ نگفت ..؟ آره مگه ميشه ... از محبت هاي تو هيچي نگفت ...؟

    آره از تو ميگم ..تو که همه کسم بودي .. باز هم همه کسم شدي ..! از تو گفتن و از عشق تو خوندن شده عادت ...! آره شده عادت ..شده عادت ... شده عادت ...

    تو رو ديدن شده عادت .. با تو موندن شده عادت ... بيا که عادتم شدي .. بيا ببين که تو , هم نفسم شدي ...!

    چشام هنوز منتظره , به جون چشم تو قسم ... از ته دل داد مي زنم عاشق تو فقط منم , بيا که با تو زنده ام تازه مي شه روح و تنم ... ~

    + دنيا 
    ...............دلتنگ تر از هميشه
    + دنيا 
    بهتر ين ها براي تو مهربون

    لمس دستانت سر آغاز دنيا بود. ~.....

    قشنگترين خاطر ها با تو ..از تو گفتنه ..

    تو با مني هرجا برم ..مهر تو بند جونمه .....

    قسم به روي ماه تو نگاه بيگناه تو
    قسم به سرمه چشات قسم به سرخي لبات
    قسم به تار موي تو به عشقو ابروي تو
    قسم به ارزوي تو دارم ميام به سوي تو دارم ميام به سوي تو
    تو رو به خدا قسم منو فراموش نکن
    به عشقو وفا قسم منو فراموش نکن
    تو رو به خدا قسم منو فراموش نکن
    به عشقو وفا قسم منو فراموش نکن

    بازم قسم به جون تو به قلب مهربون تو
    دارم ميام به سوي تو تاکه ببوسم روي تو
    قسم به قران مجيد با يک سبد گل سفيد
    با يک دلي پر از اميد دارم ميام به سوي تو دارم ميام به سوي تو
    قسم به جون مادرم اينه کلامه اخرم
    که عشقت نميره از سرم دارم ميام به سوي تو
    دارم ميام به سوي تو
    تو رو به خدا قسم منو فراموش نکن
    به عشقو وفا قسم منو فراموش نکن
    تو رو به خدا قسم منو فراموش نکن
    به عشقو وفا قسم منو فراموش نکن

    قسم به روي ماه تو نگاه بيگناه تو
    قسم به سرمه چشات قسم به سرخي لبات
    قسم به تار موي تو به عشقو ابروي تو
    قسم به ارزوي تو دارم ميام به سوي تو دارم ميام به سوي تو
    تو رو به خدا قسم منو فراموش نکن
    به عشقو وفا قسم منو فراموش نکن
    تو رو به خدا قسم منو فراموش نکن
    به عشقو وفا قسم منو فراموش نکن ~

    بيا .....
    بيا که چقدر دوست دارم بيا...
    بيا که فقط تو رو دارم بيا....
    دوست دارم ، دوست دارم بدون فقط تو رو دارم...
    يادت مياد چي گفتي، حرف قشنگي ميگفتي...
    با عشق و ناز ميگفتي ، دوست دارم رو گفتي...
    بيا...
    دلم ميخواد کاري کنم که منو تنها نزاري...
    عشقمو باور بکني ، روي دلم پا نزاري...
    دلم ميخواد نگام کني ، با اون نگات صدام کني...
    بهم بگي دوسم داري ، با عشق تو چه ها کنيم~

    گفتي يک سبد ستاره آورده اي ...؟! ولي هرگز ندانستي که چقدر در اين شبهاي بي نور از ماه ترا نيازم ..! حتي اگر در شبي ... ستاره اي نباشد ...! فرقي نميکند ... فردا خورشيد باز هم طلوع خواهد کرد ... ولي هنگامي که تو در کنارم نباشي ترس بي تو بودن نفسم را بند ميآورد.

    انگار که با لبي بسته فرياد ميزنم ... انگار که سينه ام را دردي مچاله ميکند ..! و تو هرگز نديدي که چقدر به تو انديشيده ام ...! يادت هست روزي گفتم :

    تا نسيمي ديگر باز خواهم گشت . و همچون نفس در سينه ات حبس خواهم شد آري من باز گشته ام ... باز گشته ام به معني تو ... تا معني تازه اي از زندگي را در خود حلاجي کنم .. بگذار بمانم ... بگذار هميشه برايت هماني باشم که خواسته اي . بگذار هميشه انديشه ام تو باشي ... بگذار هميشه شرم گفتن دوستت دارم ها گونه هايمان را سرخ کند ...! بگذار هميشه در زندگيم ماه نازم تو باشي ...! بگذارهميشه برايم پر نور ترين ستاره باشي ...

    بگذار هميشه در اين انديشه باشم که برايت با ارزش بوده ام ... بگذار هميشه برايت همچون بوي ترمه هاي جا نمازت باشم ... مقدس ... پاک ... بي ريا ...

    بگذار هميشه ورد زبانم نام تو باشد ... بگذار هميشه در زندگي حضورت را لمس کنم ... بگذار شانه هايم تکه گاهت باشد ...!

    هرگز نخواه که دلواپست نباشم ... که هميشه در چه تفکري از من بسر خواهي برد .. که مبادا برايت تکراري را تداعي کرده باشم ...!؟ تو خود ميداني که هرلحظه خواسته ام ... شاد باشي ... و شادکام بودنت را به سرور خود راه دهيم .. که ديگر غمي نيست ...! بگذار ديگران ... هر چه ميخواهند حسدشان را باد کنند ... ديگر من و تو يکي شده ايم ... چه فرقي ميکند ... که من تو باشم و يا تو من باشي ... هر دو يکي هستيم ... يک روح در دو بدن ...! يک انرژي مثبت از عشق در دو تفکر..! شفافترين روز از روزگارانمان را ميگذرانيم ... اصيل ترين نوع عشق ... پاکترين لحظه اي که فرصتي يابيم که به يکديگر فکر کنيم ...!

    تو خود خوب ميداني که هرلحظه که در کنارم نباشي ...! چگونه باران اشک گونه هايم و در همانجا پهناي صورتم را از آن خود خواهند کرد ...! و امروز زمستان رخت سپيدش را بسته است... و از زمين ميرود ...! زيرا که بهار در آغاز است...! من شاد خواهم بود ... تو شاد خواهي بود ... يادت هست روزي به تو گفتم : من از تلاقي صبح و شکوفه آمده ام ...! گفتي: من از صداي رويش سبزينه ها خبر دارم. گفتم: بهار آمده برخيز ....! بشوي پنجره را و کاکلي اي که خسته ز سرما رسيده از سفر را به کرم دانه هايت ميهمان کن ...! گفتي: کلامي عاشقانه بگو ...!

    گفتم : دوستت خواهم داشت . گفتي: عاشقانه تر بگو ...

    گفتم: بيشتر دوستت خواهم داشت .گفتي: من بيشتر ......

    و اينک بهار آمد ...! هزاران سال است که بهار مي آيد ...! و من نيز بهار عمرمت را به تو تبريک خواهم گفت و آرزوي خوش روزي برايت خواهم داشت ...! فروغ عزيز تولدت مبارك .... تولدت مبارك .. / چشمك /.. ~

     <      1   2   3   4   5    >>    >