فاتحه
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿2﴾ الرَّحْمـنِ الرَّحِیمِ ﴿3﴾ مَـالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿4﴾ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ﴿5﴾ اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ ﴿6﴾ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ ﴿7﴾
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿1﴾
اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿2﴾
لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿3﴾
وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿4﴾ |
||
همه روزم با این نوشته هام گذشت::
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
آنچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود مهر تو از دل نرود
مهرتتتتتت از دل نرووووووووووووووووووووووووووووووووود رضا
رضا . دیگه آدرستو پیدا کردم .
بهشت زهرا
قطعه 234
ردیف 42
شماره 2
منزل رضا .
نشد خونت بیام . حالا میام خونه همیشگیت ....
خدا این دلهای پاک شما ها رو دیگه از من نگیره . من خیلی خوشحالم که لااقل خدا دوستای خوب و مهربونی مثل شما ها به من دادهههه . ولیی غم از دست دادن رضاااااااااااااا دارم منم میکشهه . بچه برام دعا کنید که خدا هم برای من دعوتنامه بده . منم برمممممممممممممممم. منم برم پیششون .همیشه . قبلنا مینشستم . برای این گنجشکه اینقدر غصه میخوردم که چه جوری ضجه میزنه برای اونی که از دست داده . ولی امروز صبح . واقعا از ته دلمممممممم . با دیدن این عکس برای رضای خودم که ندیدمش و رفت ضجهههههه زدم . خدا ااااا . کاش منم بمیرممممممممممممم. کاش . بیایید برام دعا کننید به آرزوم برسم. ای خدااااا ای انصاف نیست که رضا فقط و فقط مال خودت باشههههههههههههه
|
بی همگان بسر شود
بی تو بسر نمیشووووووووووووووووووووووووووووووووود
از خدا میخوام که با مردن من این سال رو تموم کنهههههههههههههه. این سال لعنتی تموم شدنی نیست . نسیم سه روز که سهله . سی سال هم اشک بریزم . بازم کمههههههههههه .رضا . عزیز بود . خاک بر سر من که کوتاهی کردم امسال .خاک دو عالم ......... نسیم . ... خوش به حال خدا .که رضا پیششه .......
اگه بگم که قول می دم تا همیشه باهات باشم اگه بگم که حاضرم فدای اون چشات بشم ا گه بگم توآسمون عشق من فقط تویی اگه بگم بهونه ی هر نفسم تنها تویی اگه بگم قلبمو من نذر نگاهت می کنم اگه بگم زندگیمو بذر بهارت می کنم اگه بگم ماه منی هر نفس راه منی اگه بگم بال منی لحظه ی پرواز منی میشی برام خاطره ی قشنگ لحظه ی وصال میشی برام باغبون میوه های تشنه وکال میشی برام ماه شبای بی سحر میشی برام ستاره ی راه سفر ولی بدون هرجا باشی یا نباشی مال منی بدون اگه برای من هم نباشی عشق منی برای سعادت شبا شعرامو من داد می زنم برای خوشبختی تو خدا رو فریاد می زنم گفتم این و بنویسم که دوست دارم عزیزم بیشتر از تو می دونم
گریه نمیکنم نرو !
آه نمیکشم بشین
حرف نمیزنم بمون
بغض نمیکنم ببین!!
(( برای شادی روح رضای عزیزم یه صلوات براش بفرست ))
رضا مرسی عزیزم که اومدی به خوابم
ای خدااااااااااااااا مرسی که گذاشتی بیادش
رضاااااااااااااااااااااااااااااااااااااا .
خدا به همرات عزیزم . هر جا که هستی .......
نظرات دیگران ( ) |
فکر کردم اسمان را می توان تسخیر کرد
اب اقیانوس را با اه خود تبخیر کرد
فکر کردم رفتنت را می توان از یاد برد
هیچ دانستی ؟
دلم را رفتن تو پیر کرد
کاش میشد هیچ کس تنها نبود
کاش میشددیدنت رویانبود
من دعاکردم برای بازگشت
دستهای تو ولی بالا نبود
گفته بودی که فردا میرسی
کاش روز دیدنت فردا نبود
14 روز از رفتنت گذشت ....
رضا ..مهربونم 14 روز هست که نیستی . بخ خدا اگه اینجا رو روز نوشت نمیکنم . فکر نکنی آتیش دلم آروم گرفته . به خدا نه . هر روز که میگذره چیزهای بیشتری ازت به یادم میاد . بیشتر میسوزم از نبودنت .....
رضا . بهترین خاطراتمو ازت توی فیلم دارم .و حرفا قشنگتو . نمیدونی چند روزه . چه حالی دارم . وقتی میبینم که با اون قد قشنگت . داری راه میری . و آواز میخونی . و اذیت میکنی . تو سر به سر نسیم میزاری و نسیم تو رو اذیت میکنه .......
رضا .... کاشکیییییییییییی نمیرفتی ........
رضا سیاهی که ازت به تن کردم در نمیارم تا یا بیام پیش خودت . یا که بیام سر مزارت . رضا . تازه فهمیدم غم از دست دادن عزیز یعنی چی ......تازه فهمیدم بعد از سی سال که اشکی که از دل سوخته میاد . چه جوری جونو خون آدمو . میشوره و از بین میبره ..خیلی غم داشتیم و عزا داشتیم . به قول ینفر میگفت . فروغ چرا ازراعئل از خونوادتون بیرون نمیره؟
و راست هم میگفت . ...
اما رضا . رفتن تو غمی رو روی سرم کوبید که محاله بتونم . فراموش کنم . وقتی کسی توی فامیل فوت میشد . همیشه سعی میکردم . برای خونوادش قوت قلب باشم و به حرف زدن و خندونشون . سرشونو گرم کنم . ...مخصوصا برای مرگ شوهر خالم ..... میرفتم توی حموم و دستشویی گریمو میکردم ولی نمیزاشتم کسی گریمو ببینه . چون حس میکردم . اونا گناه دارن . باید دلداری اونها باشم ............
اما بازم غم زیادی نداشتم . الان که فکرشو میکنم . میبینم در برابر این روزام اصلا غم نداشتم .....
از خدا نمیخوام این غمو ازم بگیره که گذروندن با یاد و خاطرت برام قشنگه . فقط میخوام خدا تحملشو بهم بده ....
دوستای خوبی توی این چند روز منو شرمنده محبتهاشون کردن . من به ترتین اومدنتون اسامی رو مینویسم که دلخور نشه کسی . از لیست کامنتهام . بودنتون برای من امنیت خاطر هست . به من ثابت کردید که وقتی از شادیها میگم و همه میایید . توی عم هم منو تنها نگذاشتید . بزودی توی صفحه یاهو مسنجر و لینکهام . تغییراتی میدم . تا همیشه بتونم باهاتون باشم . دوستان زیاد ولی فقط نامی به درد نمیخوره . قبول داری؟
و اما دوستانم :
چشمهایم برای تو
( همه جوره شرمنده محبتهات هستم ).... قاصدک . شهرام عزیز . نانسی مهربون . بابا عظیمی عزیز . داداش علی . لیدای مهربون . پارسا پرومته . علی رستگاری . ساناز عزیز . شاهین . علی ( مدنایت) . رسول عزیز . علی ( آدمک ) . کیا . محمد آقایی . آمیتیس . آزاده عزیزممممم . نازی . شهرزاد . نادوی مهربون . نرگس عزیزم و مهربونم . پیشگو . پویا مدیریت : وبلاگ جمع نوشت . نگین . فائزه . خیبریان . صادق . تنهاترین مرد فضایی . گل یاس . نازگلممممممممم . نسیم خواهرم . بانوی پاییزی . و اما :::
امیر بازیچه سرنوشت ..
همه عکسهای این آپ دیت هنر ایشون میباشد ...ممنونم .
روشنک از دالان بهشت . بهاره عزیزم . ک م . آسمون خوبم و دلتنگم . سارا . و در آخر
ترنج از بازیچه سرنوشت ....
و اما در قسمت خصوصی. منهایی دوستایی که نباید اسماشونو بگم .... ابولفضل عزیز .. دوستت دارم عزیز . زنجیر . هومن . برای تو . ستاره . من هستم . تو هم بمون . هرگز .
نظرات دیگران ( ) |
همه شیرهای حموم رو باز میکنم و با صدای بلنددددددددد گریه میکنم که کسی نشنوه ...و سرمو به زمین میکوبممممممممممممم
میکوبم تا بدونم که تنهام و هیچ شونه ای رو ندارم که روش زار بزنم . و همه بعد از ظهرمو دوره میکنم .که ..
خسته از همه روز تعطیلم . اومد پای نت نشستم که ببینم . چه خبرا و روز لعنتی مو زودتر تمو م کنم .............
یه دفعه یه روح مهربون اومد .......اون اومد و برام گفت که چه گلی ازمون رفت. اون گفت من روح خوب هستم و من قبول کردم .
اولش میترسید که بگه . چی شده و چه بلایی اومده سرمون . ولی بعد از کلی قسم و آیه دادن من و راضی شد که حقیقتو بهم بگههههههههههههههه که رضا پر پر شد...
ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
مثل دیوونه ها . شده بودم . شده بودم مثل یه مشت اسفند که نمیتونست روی آتیش بشینهههههههههه
خدااااااا آخه چرا رضااااااا . اون پسر عموی خوب من بوددددددددددددددددد. همش 29 سالش بود .... به خدا نه اینکه مرده الان دارم میگم . اون خیلی ماه بوددددددددد. خیلییییییی .
بعد از مردن و پدر عروسمون . حس میکرم . دیگه هیچ غمی نمیتونه اینقدر برام سنگین باشه . حس میکردم . هیچ اتفاقی نمیتونه منو به اون حال در بیاره . ولیییییییییی نهههههههههههه . شنیدن مرگ رضاااا داره آتیشم میزنههههههههههههه . کاشکی میمردم و این خبرو نمیشنیدمممممممممممممممممممم
آتیششششششش گرفتم و سوختمممممممممم
کاش بودم . کاش میومدم . توی مجلس عروسیت کار میکردم و میرقصیدم.وای خدااااااااااااا . کمکم کن بتونم آدم باشم . بتونم سرمو کنترل کنم .................
از همه بدتر اونکه . همه میگن آروم باش . آخه چه طوری؟چطوریییی؟
سخته که شونه ای برای هق هق نداریییییییییییییی.
سخته که هیچ کسی باهات همدری نمیکنه . همچین میگن . مرگ حقه که آدم . فک میکنه . اگه این اتفاق برای خودشون بود هم میگفتن . مرگ حقه؟
رضااااااااااااااااااااااااااخاطره ازت کم ندارم .....
کم نیست خوبیهاتتتتتتتتتتتتت
لیووانی که برای یادگاری از ولیعصر برذام خریدی دارمشششششششششششششششششش
همین جمعه که داشتن توی خاکت میزاشتن . من داشتتم با لیوانت حرف میزدممممممممممم..چه میدونستم چی شده ...
رضا میدونم که میای و اینجا اینارو میخونی . میدونمممممممممممممممم .. رضا منو بببببببخش
رضا . نشد ببینمت امسال . نشددددددددددد. دارم میسوزم . میسوزم که ندیدمتتتتتتت. . امسال خیلی کوتاهی کردم . خیلییییییییییییییی. رضای خوب و مهربون . غصه همه رو خوردی و مهربون و ناکام رفتییییییی 30 سال خوشگل زندگی کردی .
رضا . همیشه توی حموم آواز میخوندی و من میگفتم . بازم رفتی علفزار......یادته رضااااا .
رضاااااااااااااااااااااااپارسال تا شنیدی اومدم ایران . اومدی خونه مامان اینا . یادتهههه. رضا . امسال نیومدییییی . میدونم که ازم خبر نداشتیییی .
زضا . به جای لباس دامادی .کفن تنت کردن و راحت شدن . خدا زود بود برای اون قد و بالا کفن ...حیف بود به خداااااااااااااا
رضا وقتی داشتن میشستنت . بازم اواز میخوندیییییی . الهی من فدای اون صورتتتتتتتت .تصورش برام سختهههههههههههههه . تا آخر عمرم . دیگه داریوشو گوش میدم با صدای تووووووووووو...
رضا کدوم گور اون قد و هیکل قشنگتو توی خودش گرفتتتتتتتتتتت . کدوم گورررر . کدوم گور .
رضای خوبم . کی دلش اومد روی تو خاک بریزه؟؟؟؟؟؟؟کدوم سنگ دللل کدوم ....اگه ایران بودم . خودمو میکشتمممممممممممممممممم. تا تنها نری . رضا . من خودمو میکشتمممممممممممم. بالخره هم اینکارو میکنم
رضا تو که میخواستی دماغتو عمل کنی ......تو میخواستی بیای لندن . چشم به راهت میمونم تا بیایییییییییییییییییی . بیا .... رضا مگه نمیگفتی میخوای بیایییی؟ژس چی شد؟؟
رضا سه روزه زیر خاک خوابیدی. سه روزه راحت شدی . همه سالهای عمرت توی دربدری گذشت . ولی تموم شد حالا راحت بخواب رضا . اینقدر مادر بزرگتو دوست داشتی که 6 ماه نشد . زود رفتی ژیشش . میدونم که بدون اون تو هم تنها تر شده بودیییی . رضاا . منم بببببببببببببر . رضااااااااا مرگ حق منه بد بخت بود نه تووووووو. تو آرزو ها داشتیییییییییییی
. به خدا اگه تهران بودم . دیگه میموندم کنار خاکت . میموندم . دیگه میدونستم کجایی . دیگه گم نمیشدی . رضاااااااااا میدونم جات خوبه . ولی تو رو خدا همینجوری که توی این دو سه روزه جلوی چشمم بودی بیا به خوابمممممممممممممم . بیا رضا
نتونستم امسال صورت قشنگتو ببینم . ولی فردا اعلامیتو میبینم . باور نمیکنم رضا دیگه نباشیییییییییییی . باور نمیکنم . میدونم داری منو میبینی . من واقعا نمیتونم نفس بکشم . نمیتونم . رضا . نفس اینجا نیست . شونه برای هق هق ندارم و دلی که برام بسوزه نیست . توی همین تنهایی و با خودم . برات شام غریبون گرفتم و خوبیهاتو دوره میکنم . دیگه داره حالم بد میشه . از شدت سر درد حالم به هم میخوره ..زضا از من بیشتر عمه آذر دوست داشت . بمیرم برای اووووووووووو اون چی داره میکشههههههههههههههههه.....
رضا ..هر جا که هستی عزیزممم خدا بهمرااااااااااااااااااااااااااات
امروز دوشنبه ساعت 6 عصر
آخ که به جای مجلس عروسی برات مجلس گرفتن چه سختهههه .. رضا دیدم اعلامیتو .کاش کور میشدم و نمیدیدم . رضا 24 ساعته دارم اشک میریزم . و نمیتونم راحت بشینم . صدام گرفته نمیوتونم خونه مامانت زنگ بزنم . رضا چه کار کنم . سوختن . از این بیشتر نمیشههههههههههههههههههه. 24 ساعته یه لیوان آب نخوردم . . رضا . یعنی میشه دق کنم . منم بمیرممممممممم. رضااااااا . میشه منم بیام اونجااااا .
متنفرم از پراید . متنفرم از اتوبان نیایش . متنفرم از سرعت ......متنفرم از جمعههههههههههههههه
همه عزیزانمو دارن روز جمعه خاک میکنن . همه بهترینها دارن میرن . من موندم . هرکسی رفت . خیری از دنیاش دید و رفت . تو چییی؟تو چرا اینقدر زود رفتییییییی
خدا منو ببببببببببببببببکشششششششششششش
دیگه طاقت غم ندارممممممممممممم
امروز سه شنبه
رضا 5 روزه توی گورت خوابیدییییییی . رضاااااااا قربون اون قدت برممممممم. رضا . از دیروز که به خونتون زنگ زد . حالم بدتر شده . صدای عمو عوض شده . مامانت . میگفت . حالا میفهمم چیرو از دست دادم . رضا کجااای . کجای که ببینی . رضا . بیا و بگو که بازم مثل همیشه داشتی با هممون شوخی میکردی . رضا بیا و منو لااقل از خواب بیدار کن . ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا...رضا . آخه چرا رفتیییییییی . رضا . امروز فکر میکردم که خوش به حال خدا که تو رو حالا داره . خوش به حالش . هر کی با تو باشه ژیر نمیشه . حوصلش سر نمیره . واااااای . شیرین زبونم . کجا رفتییییییییی . رضا .کاش نمیرفتییییییی . رضا . رضا . توی اون گور سرد و تاریک آخه جای تو نبود . رضا بیا . نمون اونجاااا . نمون . رضای مهربون . الان ژیش مامان بزرکها و بابا بزرگتات هستی . وای که همشون چقدر دوست داشتن . ...کی دوست نداشت؟رضا . مامان میگفت . همه دولت برات هر شب دارن دسته سینه زنی و دعا میزارن . دوستات چیکارا میکنن . رضااااا خیلی سخته نبودنت ..رضا خیلی ها مردن . خیلی ها بعد از تو میمیرن و ووووولی تو چیزی دیگه ای بودیییییییییییییییی . رضا نمیتونم باور کنم . دیگه نبینمتتتتتت . نمیتونمممممم قبول کنم . که اون صورتتو و اون قد تو و اون هیکلتو من دیگه نبینم ...........وااااای رضاااااااااااااا . تو برای خاک حیف بودیییییییییییییی . حیفففففففففف. کاش کی ایران بودم . کاشکی ایران بودممممممم کاشکی یه مشت خاک بودم که الان کنار گورت خوابیده بودم . رضاا . من بیشتر لایق اون قبر بودم تا توووووووووو. تو چرااااااااااااااااااااااا؟هی همش بهم میگن . گریه نکن . غذا بخور . مگه میشههههه . مگه میشه . من غذا بخورم . مگه تو میخوری؟رضا هیچی از گلوم ژاین نمیره . رضا 3 روزه گلوم بسته شده و اشکم تموم نمیشههههههههههه . رضا . دلم میخواد بعد تو دیگه اشک هم نداشته باشمممم . رضااا وقتی بودی خیالم راحت بود که بالاخره میبینمت . ولی الان چیییییییییی؟رضا ایشالله زودتر میمیرم میام یشت . اونجوری نیگام نکن . چیه؟فریان رو میسژارم به مامانم . فری هم دوسم نداره هنوز . خیالت راحت باشه . . ایشالله دوتایی میمیریم . میام پیش تو . رضااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
امروز چهارشنبه
ششمین روز هست که آفتاب میاد و تو نیستی که ببینییییی . رضا بگو دیشب خوب خوبیدی؟رضا من از روزای تاریکم برات مینویسم و تو از همیشه شبهای خوبت برات بگو . رضا اااااااا . خداکنه . به خونت عادت کرده باشی . رضاااااااا . رضا . کاشکی بودی . کاشکی بودیییییی . رضای امروز صبح که بیدار شدم . میدونی یاد چی افتادم . ..اون روز صبح که خونمون بودی و من بعد از بیدار شدنم . ورزش میکردم . تو و مامان اینا داشتید صبحونه میخورید . وای رضا یادته چقدر منو مسخره میکردی .ای خدااااااااااا . گریمو در آورده بودی از بس که گفتی . بابا مواظب ستونهای خونه باش . هچین اعتباری بهش نیست . یادته . برای همه میگفتی . که خوابیده بودی و صدایی مثل زلزله بیدارت کرد . بیدار شدی و دیدی فروغ داره ورزش میکنه . ............. وای که امروز اون روزات جلو چشمممممه . منه خر چقدر ناراحت میشدم از شوخیهاتتتت . رضا ... خدا بی انصافه . خدا تو رو فقط برای خودش برددد . رضا منم میخوام بیام . رضا منم ببر . رضاااااااااا
رضا ببین دوستام برامون چی به تصویر کشیدن
به خدا رضا حالم بهتر از این گنجشکه نیست . ولی کاش میتونستم لااقا سر مزارت باش م . کاش رضا من جای تو میمردممممممممممممممممممممممممم...هر چند که تونمردی . تو هستی . تو زنده ای . بیا پیش منم
امروز پنج شنبه و هفتمین روز
هفت روز از نبودنت گذشتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
رضا . خیلی دلم میخواد آروم باشم . ولی نمیشه
رضا . کاش پرپر بشه . ولی یه لحظه بیام سر مزارت
رضا . نشستم اینجا و از خدا میخوام یکی بیاد یه خبری از اونجا بیاره برام
رضا . کاش خواب باشم . هر روز صبح که بیدار میشم و و چشمامو باز میکنم . دلم میخواد خیلی خوابیده باشم . خیلی . و همه این روزا رو خواب دیده باشم . وکابوسی بیش برام نباشه . . رضا . بهم زنگ بزن بگو که زنده ای .بگو که بازم شوخی کردی .ولی افسوس این تلخترین حقیقت زندگیمه . که دروغ نیست . رضا دیگه نمیبینمت ..........
میدونی . امروز از 5 صبح بیدار بودم و قدم قدم توی خیالم با همه فامیل بودم .دیگه 6:30 که شد و به 7 رسید . نمیتونستم آروووم بگیرم . نمیشد که آرووم بگیرم . واییییییی که همه بودن پیشت . راستی میدونستی امروز مهمون داری؟
وای که نمیدونم چیکار کنم . چی بگم . فقط دارم دق میخورم . وایییییییییی که چه وقت رفتنت بود . من نمیدونم . وقتی که شوهر خاله فوت کرد . همه میگفتن . آخی جوون بودا . 50 سال که سن نیست . ولی الان نمیدونم . چی میگننننننن . تو گل بودی جووون نبودی . تو عزیز بودی غیر نبودی . وایییییییی رضا چرا رفتی .............چراااااااااااااااااااااااااااااا؟الان ساعت ایران ساعت 5:30 هست و تصور میکنم که الان همه نشستن توی مسجد و دارن زار میزننن . منم دارم زار میزنم . الان میرم برات قران میخونم . نه برای آمرزش تو . تو که پاک بودی . خوب بودی که خدا بردتت . برای خود م . برای خودم که خدا . زودتر ببرتم . رضاااااااااااا . بیا و با خدا حرف بزن که منو هم ببره . . نمیخوا بمونم . دیگه نمیخوام بمونم . رضا . هفت روزه که نیستی . راحت شدی . راستی میدونی که عزراییل از فامیل نمیخواد بره؟بهش بگو . من هستم . بهش بگو . فروغ هست که دیگه طاقت هیچ غمی رو ندارههه . به همون خدا قسم که اگه بابا م میمرد این طور نمیسوختم که از دست همه من زخم خوردم . الا همین دو سه نفر که یکیش تو بودی . رضا . نمیخوام بمونم . اینقدر خداکنه . اشکم بیاد که کوررررررر بشم . سعی میکنم هم چیزی نخورم تا بی جووون بشم . تا هر روز یه قدم بهتون نزدیک بشم ....رضا . رضای خوب .....وقتی میگفتن . برای مرده ها هفت روز عزا میگیرن . همیشه میگفتم . وای خیلی زیاده . آخه آدم 7 روز میشه فقط غصه بخوره . این مال قدیمیهاس ت . اون مرده رفته جای حق . باید زنده ها رو داشته باشیم . ولی الان . خودم . دارم دیوووووووونه میشم . خودم دارم پر پر میشم . ایشالله . 7 روز چیه . عزای تو 70 سال هم کمه . رضا وقتی بهم میگه که مثل عجوزه شدم و بیریخت شدم . برام مهم نیست . رضا . وقتی میگ ن . صورتت داره از بین میره برام مهم نیستتتت . رضا من هدف دار م . میخوام بمیرممممممممممم. صورت میخوام چیکار . ...مو . میخوام چیکار . جووونی میخوام چیکار .........قشنگتر از صورتت تو صورت نبود . ....بلندتر تر قدت قد نداشتیم . رضا . خوشگل بودی . ماه بودییییییییییی رضا . حیف از تو که رفتی . رضاااااااااااااا.رضا . تو همیشه شیر و کیک میخوردی . یادمه عاشق شیر بودی و جای آب میخوردی . خدا کنه . باشه . خداکنه . رضا دییونه شدم . دیووونه شدم . همش فکر میکنم . کاش ایران بودم و میزاشتمت . توی تابوت . آخه چرا باید . مورچه ها تو رو بخورن؟رضا درد بی درمونو بخورن . تو رو نخورن . تو رو باید مومایی میکردن . رضااا . بیا ببین . فروغ داره دیییونه میشه . رضاااااااااااا توی اون تاریکی چه میکنی؟رضا تو که یه دقه آروووم نمیشستی . همش توی تلاطم و رفت و آمد . رضاااا الان چه میکنی؟
رضا خونت مبارککککککککککککککککک
شهرام
نظرات دیگران ( ) |
دارم از تو مینویسم !!!
مینویسم از تو و دلتنگیهای خودم بدون تو !!!
با همین یادگاریهات .............
با همین قلمی که که روزی در دستانت بود....
روی صفحه ای که روزی در زیر بازوانت قرار میدادی ....
و انگشتانم که روزی بهترین مسکن دردهای تنهاییمان بود . ..
با چشمانی که هر از چندگاهی خیس میشه و مرطوب وقتی یاذت میوفته .....
با همین چشمانی که روزی اینقدر نیگات کرد که دیگه ذخیره برای این روزا داشته باشه...
و حالا . داره . خطوطی که برای تو نوشته میشه رو دنبال میکنه ................
این خطوط منو و تو رو به کجا میخوان ببرن؟تا کجای این ریلها باید تنها سفر کنیم؟نمیدونم
ولی یادم اومد ...
بی تو وعده بهشتم نمیخوام ......تو که نیستی سرنوشتم نمیخوام....
چه قدر این شهر قشنگه و هر چی بیشتر میخونمش بیشتر دوستت میدارم .........
چون منم هیچ شعری رو بدون یادت نمیخونم ...
هیچ ترانه ای رو بدون حست گوش نمیدم .............
با تک تک ترانه ها و شعر ها . روح و یادگار توست که در وجودم شعله میگیرد ...آتیش میگیره .
کجایییییییییییییییییییییییی؟
کجای که تو رو کم دارم؟
کجایی که ای مهربون که بهترین لحظه ها رو با هات سپری کردم و الان .
تلخترین روزها و دقیقه رو بدون تو میگذرونم .
نظرات دیگران ( ) |
سلام . ای آشنای احساسم
امروز اومدم .
اول از هر چیزی میلاد دختر پیغمبر رو بهتون تبریک بگم .
دوم از اون روز مادر و روز زن رو خدمت اول مادر خوب خودم تبریک بگم و بگم که مادر روزت مبارک . و همچنین به همه مادرا ...
امیدوارم . روزتون مبارکتون باشه . یادم رفت . ...اصلاح میکنم . روزمون مبارکمون باشه
میگما . خوبه که خوش به حالمونه . هر چند که این مردها ما خانمهای عزیز رو اذیت و آزار روحی میدهند با کارهاشون . ولی خوب . خوشحالم که بالاخره خودشونم بکشند . بالاخره بهشت زیر پای خودمونه . مگه نه؟
(( هر چند که بهشت را به بها دهند نه به بهانه ))
تا به حال به این فکر کردی که چرا مادر، با دونه دونه اشکاش تو رو سیراب میکنه و از تشنگی در این کویر بی پایان نجاتت میده! و تمام لحظات جوونی و زیبایش رو نثار تو میکنه ؟ آیا تا به حال به این فکر کردی که چطور میشه اون رنج ها و درد ها و اون همه بخشندگی رو جبران کرد ؟ الان فقط میتونم بگم ... ای آنکه وجودم از توست و روحم به خاطر تو، مرا بسوی سرزمین عشق ببر . پرواز را به من بیاموز تا در اوج صفحه ی آبی آسمان پرواز کنم . ای مادر دستهای مهر بانت را دراز کن و دستهای سرد مرا لمس کن که اکنون به سوی تو ای انتهای بی انتها پرواز کنم . می خواهم فاتح قله ی زیبایی و دوستی باشم ، مرا یاری کن ، یاریم کن و در زندگی الهام بخش من باش . هرگز اندرز های گرانبهای تو را از یاد نمی برم و سخنان دلنشینت را چون گوهر گرانبهایی آویزه ی هوش و گوش دارم دستهای پر مهرت را می بوسم.روزت مبارک.
سوم هم . تولد مامان خوبمو تبریک میگم بهشون .
مامان . تولد مبارک باشه .
امیدوارم . سالهای سال سایه ات بر سر بچه هات بمونه و دعای خیرت رو همچون همیشه بر سرمون داشته باشی...بقیشم . فردا زنگ میزنم میگم.
مادر ای رویای سبز غنچه ها
نظرات دیگران ( ) |
ترا می خواهم و دانم که هرگز
به کام دل در آغوشت نگیرم
توئی آن آسمان صاف و روشن
من این کنج قفس، مرغی اسیرم
ز پشت میله های سرد و تیره
نگاه حسرتم حیران برویت
در این فکرم که دستی پیش آید
و من ناگه گشایم پر بسویت
در این فکرم که در یک لحظه غفلت
از این زندان خامش پر بگیرم
به چشم مرد زندانبان بخندم
کنارت زندگی از سر بگیرم
در این فکرم من و دانم که هرگز
مرا یارای رفتن زین قفس نیست
اگر هم مرد زندانبان بخواهد
دگر از بهر پروازم نفس نیست
ز پشت میله ها، هر صبح روشن
نگاه کودکی خندد برویم
چو من سر می کنم آواز شادی
لبش با بوسه می آید بسویم
اگر ای آسمان خواهم که یکروز
از این زندان خامش پر بگیرم
به چشم کودک گریان چه گویم
ز من بگذر، که من مرغی اسیرم
من آن شمعم که با سوز دل خویش
فروزان می کنم ویرانه ای را
اگر خواهم که خاموشی گزینم
پریشان می کنم کاشانه ای را
تبعیضات ظالمانه
اگر مردی زن نگیرد عاقل است ولی اگر زنی شوهر نکند ، «بیخ ریش پدرش مانده» است
اگر مرد شبها تا صبح بیرون از منزل بماند ، «مهمانی» بوده است ولی اگر زن بعد از غروب آفتاب به منزل بیاد «ددر» رفته بوده و رفیق دارد
اگر مرد با خشونت صحبت کند «لحن مردانه» دارد و اگر زن با خشونت حرف بزند «بی ادب و دریده» است
اگر مرد ضیف النفس و سهل انگار باشد «جوانمرد» است ولی اگر زن بردبار و با گذشت باشد «بی عرضه و شلخته» است
اگر مرد ساعتها با کسی در گوشی صحبت کند «کسب اخبار» است و اگر زنی قدری حرف بزند «وراج» است
اگر مرد در حضور دیگران به زنش محبت کند و او را ببوسد «مهربان و وفادار» است ولی اگر زن اینکار را بکند «بی حیا» است
اگر مرد پر خور باشد «خوش اشتهاء» است ولی اگر زن پر خور باشد «شکمو» است
اگر مرد چهل سال داشته باشد «جوان» است و اول چلچلیش ولی اگر زنی سی و پنج سال بیشتر داشته باشد «مادر فولاد زره» است
اگر مرد خراّج باشد «دست و دل باز است» و اگر زنی خراّج از آب در بیاید «خانه خراب کن» است
اگر مرد خسیس باشد «مقتصد و صرفه جو» است و اگر زن بخیل باشد «گدا» است
اگر مرد موهایش سفید شده باشد «پخته و موقر» است ولی اگر زن موهایش قدری خاکستری باشد «عجوزه و پیر کفتار» است
اگر مرد کم حرف باشد «متین و سنگین» است ولی اگر زن کم حرف بزند «از خود راضی و اخمو» است
اگر مرد سبیل داشته باشد ولو هر قدر دراز و گنده و بد قواره «علامت مردانگی و زینت» است ولی اگر زنی موئی در صورت داشته باشد «وای خدا بدور» نگو نگو
نظرات دیگران ( ) |
امشب دوباره بیقرارم
دوباره قصه دلتنگی تو و بی تابیهای من دوباره
برای دیدنت نیازمند درگاه پلکهایم شده ام
امشب دوباره برای بوییدن تو
نیازمند یادگاریهایت شده ام
امشب دوباره برای داشتن دست های گرم
برای داشتن آن پناهگاه بی پناهیم
نیازمند آغوشت شده ام
من و دل بی تاب شدیم
دقایق در دستان من پر پر میشد
ساعتها ضجه زدند و گذشتند
نیاز من به تو یادآوری تلخی بود که
امشب دوباره تکرار شد
888888888888888888888888888888888888888888888888
جهت مطالعه نامه و امضا ی آن روی عکس کلیک کنید
::::::::::::::::::::::::::::::
ای تما م فکر من در روزو شب ... ای همه هذیان من در سوزو تب
نظرات دیگران ( ) |
... زندگى زنگ تفریح نیست
که با خوردن آجیل و بازى بگذرانى آن را...
هیچ میدانى زنگ بعد چه درسى دارى...؟
زنگ اول دینى...
زنگ آخر حساب...!
از همین اولش بگم که باید همه متنو با دقت بخونی . امیدوارم که بخونی و بعد برام نظر بزاری .
دوست داشتن از عشق برتر است
:::::::::::::::*ا**::::::::::
دوست داشتن از عشق برتر است!!!!!!
دوست داشتن از عشق برتر است .
عشق یک جور جوشش کور است و پیوندی از سر نابینائی ،
اما دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال .
عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است
و دوست داشتن از روح طلوع میکند و تا هرجا که یک روح ارتفاع دارد ، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج میابد .
عشق در قالب دلها در شکل ها و رنگ های تقریبا مشابهی متجلی میشود و دارای صفات و حالات و مظاهر مشترکی است ،
اما دوست داشتن در هر روحی جلوه خاص خویش دارد و از روح رنگ میگیرد و چون روح ها برخلاف غریزه ها هر کدام رنگی و ارتفاعی و بعدی و طعمی و عطری ویژه خویش دارد ، می توان گفت که به شماره هر روحی ، دوست داشتنی هست .
عشق با شناسنامه بی ارطبات نیست و گذر فصل ها و عبور سالها بر آن اثر میگذارد ،
اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند و بر آشیانه بلندش روز و روزگار را دستی نیست .
عشق در هر رنگی و سطحی ، با زیبائی محسوس ، در نهان یا آشکار ، رابطه دارد . چنانکه " شوپنهاور" میگوید : (( شما بیست سال بر سن معشوقتان بیفزائید ، آنگاه تاثیر مستقیم آنرا بر روی احساستان مطالعه کنید ))!
اما دوست داشتن چنان در روح غرق است و گیج و جذب زیبائی های روح که زیبائی های محسوس را به گونه ای دیگر میبیند .
عشق طوفانی و متلاطم و بوقلمون صفت است ،
اما دوست داشتن آرام و استوار و پروقار و سرشار از نجابت .
عشق با دوری و نزدیکی در نوسان است ، اگر دوری به طول بینجامد ضعیف میشود ، اگر تماس دوام یابد به ابتذال میکشد .و تنها با بیم و امید و تزلزل و اضطراب و (( دیدار و پرهیز )) ، زنده و نیرومند میماند .
اما دوست داشتن با این حالت نا آشناست . دنیایش دنیای دیگریست .
به معشوق نمی اندیشد که کیست ،
یک خود جوشی ذاتی است ،
و از این رو همیشه اشتباه میکند .
در انتخاب به سختی میلغزد و یا همواره یکجانبه میماند
و گاه میان دو بیگانه ناهماهنگ ،
عشقی جرقه میزند و چون در تاریکی است و یکدیگر را نمیبینند ،
پس از انفجار این صاعقه است که در پرتو روشنائی آن چهره یکدیگر را میتوانند دید
و در اینجاست که گاه پس از جرقه زدن عشق ، عاشق و معشوق که در چهره هم مینگرند ، احساس میکنند هم را نمیشناسند
و بیگانگی و نا آشنائی پس از عشق – که درد کوچکی نیست – فراوان است .
اما دوست داشتن در روشنائی ریشه میبندد
و در زیر نور سبز میشود و رشد میکند
و از این روست که همواره پس از آشنائی پدید میاید .
و در حقیقت در آغاز دو روح خطوط آشنائی را در سیما و نگاه یکدیگر میخوانند ،
و پس از ((آشنا شدن)) است که ((خودمانی)) میشوند
- دو روح ، نه دو نفر ، که ممکن است دو نفر با هم در عین رو در بایستی ها احساس خودمانی بودن کنند
و این حالت به قدری ظریف و فرار است که به سادگی از زیر دست احساس و فهم میگریزد -
و سپس طعم خویشاوندی و بوی خویشاوندی
و گرمای خویشاوندی از سخن و رفتار و کلام یکدیگر احساس میشود
و از این منزل است که ناگهان ، خود بخود ، دو همسفر به چشم میبینند
که به پهندشت بیکرانه مهربانی رسیده اند
و آسمان صاف و بی لک دوست داشتن
بر بالای سرشان خیمه گسترده است
و افقهای روشن و پاک و صمیمی (( ایمان)) در برابرشان باز میشود
و نسیمی نرم و لطیف - همچون روح یک معبد متروک که در محراب پنهانی آن ،
خیال راهبی بزرگ نقش بر زمین شده و زمزمه درد آلود نیایش مناره تنها و غریب آنرا به لرزه در میاورد
– هر لحظه پیام الهان های تازه آسمانهای دیگر و سرزمین های دیگر و عطر گلهای مرموز وجانبخش بوستانهای دیگر را به همراه دارد
و خود را ، به مهر و عشوه ای بازیگر و شیرین و شوخ ، هر لحظه ، بر سر و روی ایندو میزند .
عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی ((فهمیدن)) و ((اندیشیدن)) نیست .
اما دوست داشتن در اوج معراجش از سرحد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن را نیز از زمین میکند و با خود به قله بلند اشراق میبرد .
عشق زیبائی های دلخواه را در معشوق میافریند
و دوست داشتن زیبائی های دلخواه را در دوست میبیند و میابد .
و دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی ، بی انتها و مطلق .
عشق در دریا غرق شدن است
و دوست داشتن در دریا شنا کردن .
عشق بینائی را میگیرد
و دوست داشتن میدهد .
عشق خشن است و شدید و در عین حال ناپایدار و نامطمئن
و دوست داشتن لطیف است و نرم و در عین حال پایدار و سرشار از اطمینان .
عشق همواره با اشک آلوده است
و دوست داشتن سراپا یقین است و شک ناپذیر .
از عشق هرچه بیشتر میشنویم سیرابتر میشویم
و از دوست داشتن هر چه بیشتر ، تشنه تر .
عشق هرچه دیرتر میپاید کهنه تر میشود
و دوست داشتن نو تر .
عشق نیروئیست در عاشق ، که او را به معشوق میکشاند ؛
دوست داشتن جاذبه ایست در دوست ، که دوست را به دوست میبرد .
عشق تملک معشوق است
و دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست .
عشق معشوق را مجهول و گمنام میخواهد تا در انحصار او بماند ، زیرا عشق جلوه ای از خود خواهی یا روح تاجرانه یا جانورانه آدمیست ، و چون خود به بدی خود آگاه است ، آنرا در دیگری که میبیند ؛ از او بیزار میشود و کینه برمیگیرد .(( قابل توجه بعضیها))
اما دوست داشتن ، دوست را محبوب و عزیز میخواهد و میخواهد که همه دلها آنچه را او از دوست در خود دارد ، داشته باشند . که دوست داشتن جلوه ای از روح خدائی و فطرت اهورائی آدمیست و چون خود به قداست ماورائی خود بیناست ، آنرا در دیگری که میبیند ، دیگری را نیز دوست میدارد و با خود آشنا و خویشاوند میابد .
در عشق رقیب منفور است
و در دوست داشتن است که (( هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند )) .
که حصد شاخصه عشق است چه ، عشق معشوق را طعمه خویش میبیند و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش برباید و اگر ربود ، با هردو دشمنی میورزد و معشوق نیز منفور میگردد
و دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است ، یک ابدیت بی مرز است ، از جنس این عالم نیست .
عشق ریسمان طبیعی است و سرکشان را به بند خویش در میاورد تا آنچه آنان ، بخود از طبیعت گرفته اند بدو باز پس دهند و آنچه را مرگ میستاند ، به حیله عشق ، بر جای نهند ، که عشق تاوان ده مرگ است .
و دوست داشتن عشقی است که انسان ، دور از چشم طبیعت ، خود میافریند ، خود بدان میرسد ، خود آنرا ((انتخاب)) میکند .
عشق اسارت در دام غریزه است
و دوست داشتن آزادی از جبر مزاج .
عشق مامور تن است و دوست داشتن پیغمبر روح .
عشق یک (( اغفال )) بزرگ و نیرومند است تا انسان به زندگی مشغول گردد و به روزمرگی – که طبیعت سخت آنرا دوست میدارد – سر گرم شود
و دوست داشتن زاده وحشت از غربت است و خود آگاهی ترس آور آدمی در این بیگانه بازار زشت و بیهوده .
عشق لذت جستن است
و دوست داشتن پناه جستن .
عشق غذاخوردن یک حریص گرسنه است
و دوست داشتن (( همزبانی در سرزمین بیگانه یافتن )) است ...
((( ..... )))
نظرات دیگران ( ) |
خوش است انده تنهایی کشیدن...
اگر باشد امید باز دیدن....
اینـــک کــــه
بــا کــولـه بــار غصـۀ دوری تـــو پــر از وسـوسـه رفتم
تـــو ســایــه وار بــا منـی
هــــر جــا نفس کشم هــــوای شگفتنی
حـــالا کـــه میــروم از ایـــن دیـــار
تـــا دیـــدار دوبــاره دلـــــم را نگهــــدار !!!
نظرات دیگران ( ) |
به تو می اندیشم.........
گاه گاهی که دلم می گیرد
می نشینم بر لب پنجره ای.........
چشمها می داند بر لب پنجره احساس دل می جوشد..........
قلب من چون قلب تو می تپد............
می دانم از نگاهت پیداست...........
برلب پنجره ای تا ابد می مانم..............
شعرها می گویم.............
قصه ها می خوانم...............
به تو می اندیشم................
به تو ای کوه شده در قلبم.................
روح شده در جسمم.................
اشک شده در چشمم................
.به تو می اندیشم..............
.به تو ای پاکتر از هر شبنم................
.تک وتنها به تو می اندیشم !!!
*******************
اگه گفتی بزرگترین دلتنگی چیه؟
نظرات دیگران ( ) |
پیوندهای روزانه :
یه دنیا عاشقونه [250]
اینقدر خوبه . تو هم عضو شو [148]
[آرشیو(2)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
رضا[13] .
مطالب بایگانی شده
خاطرات گذشته1
درباره من
فروغ
میدونی که:)
لوگوی وبلاگ من
اشتراک در خبرنامه
لینک دوستان من
ابوالفضل(من و گذشته)
درسا .........( فروغ )
یه دنیا ....... ( فروغ )
ساحل آرامش(بابایی)
حمید داداشی
هومن ( مهر آریانگار )
گل ووووووووووو گلدون
تو را من چشم در راهم
شهرام... ( ایران قلم )
حرفهای تنهایی.. مریم
مامان هستی.. عزیزم
((((((((( رضا ))))))))
***جمع نوشت***
مریم گلییییییییی
***کلبه *عشق****
سایبون عشق.........
علی رستگاری..........
نادو
علی رهگذر عمر
**سایت سرزمین دور**
حاج حمید
ناشناس
شهرزاد( مامان و گلک)
. آسمان
ساناز
رسول
مدنایت...علی
لیدا
::. قاصدک .::
وبلاگ مشکی پوش
سایت مشکی پوشم
موزیک گالری
میلاد
مشکی پوش 2
فقط جوووووک
سایت زنده رود
ساعات کشورها
رادیو موزیک
فرستادن کارت پستال
جدیدترین نوحه ها
قوی تنها
یه رهگذر
دانلود موزیکهای جدید
تهران سی دی
عکسسسسسسس
ایران بی بی
کلیپ گل طاها
کلیپ کربلااااا
پازل خلبان
سایت آریالایو
متقین ( کتابهای مذهبی)
sorry
عقیق( مذهبی)
خوشکل دات کام
فقط کلیپ کارت
خبرنگار
ایران و آلمان
سایت تهران 20
شیراز پاتوق
عکسهای هندی
ایران کلیپ
دهکده سبز
نسرین ثامنی
سایت کلکته
موزیکmptree
طراح قالب: پرومته
زرتشت نامه
شهدا
لوگوی دوستان من