تن تو ظهر تابستونو بيادم مياره رنگ چشمهاي تو بارونو بيادم ميارهوقتي نيستي زندگي فرقي با زندون نداره قهر تو تلخي زندونو بيادم ميارهمن نيازم تو رو هر روز ديدنهاز لبت دوست دارم شنيدنهتو بزرگي مثل اون لحظه که بارون ميزنه تو همون خوني که هر لحظه تو رگهاي منهتو مثل خواب گل سرخي لطيفي مثل خوابمن همونم که اگه بي تو باشه جون ميکنهمن نيازم تو رو هر روز ديدنهاز لبت دوست دارم شنيدنهتو مثل وسوسه شکار يک شاپرکي تو مثل شوق رها کردن يک بادبادکيتو هميشه مثل يک قصه پر از حادثه ايتو مثل شادي خواب کردن يک عروسکيمن نيازم تو رو هر روز ديدنهاز لبت دوست دارم شنيدنهتو قشنگي مثل شکلهايي که ابرها ميسازندگلهاي اطلسي از ديدن تو رنگ ميبازنداگه مردهاي تو قصه بدونن که اينجاييبراي بردن تو با اسب تنلندر ميتازندمن نيازم تو رو هر روز ديدنهاز لبت دوست دارم شنيدنه ~
salam khob hastin shoma ? !l ... mobarak basheh
سلام يگانه عزيز.....جدا خوشا به سعادت اوني كه اين شعر را واسش نوشتي و عجب اسم قشنگي هم واسه اپديتت انتخاب كردي...
دوستت دارمها.....
راجع به اين شعرت هم چي بگم ..اب هواي ايران مثل اينكه داره تاثيراتش را بيشتر ميزاره.....نهههههههه؟؟؟؟؟
خوشا جاني كه جانانش تو باشي...
خوشا راهي كه پايانانش تو باشي....
يگانه مهربونم تشكر ميكنم از كامنت زيبايت در سايت ساحل ارامش شاد باشي
تو را از تو مي خواهم آنسان كه بايد شايسته باشد و آنگونه كه شايد ببايست .توان گفتنم كه نيست با كدامين اعجاز دست لرزان مرا به نگاريدن مي اجباري ؟ ...
با تو اين شهر همان شهري نيست که ميشناسم . .با تو هيچ کجا را نميشناسم حتي اينجا را ..با تو تمام جاهايي را که ميشناختم ديگر نميشناسم ..با تو ديگران را نميشناسم حتي خود را ..با تو بايد جايي را بشناسم ؟ بايد چيزي بگويم ؟با تو، تو را هم نميشناسم ..با تو هيچ و هيچ و هيچ ..با تو فقط تو ////