باز هم قصه همان قصهء تکراري بوددفترم خالي بودباز هم قبلهء عشق بي توسرد و پوشالي بودسازها بي زخمهزخمها کاري بودديو ننگين سکوتبر زمين جاري بودباز هم قصه همانقصهء تکراري بود...
<باز هم قصه همان قصهء تکراري بود > دفترم خالي بود باز هم قبلهء عشق بي تو (سرد ) و پوشالي بود...
هر جا رفتيم آسمونش آبي ، يکي بود .. هر جا رفتيم همه جا تکراري بود ... آدماش جور واجور ...اما آخرش باز هم واسه دل عاشق همه جا تکراري بود ... کهنه ها هم , همه براش سرد و تکراري بود .... کهنه ها همه براش سرد و تکراري بود ... سرد وتکراري بود ... سرد و ..... ت........ بود .....<