• وبلاگ : .:(( به ياد رضا )):.
  • يادداشت : خاك خدا
  • نظرات : 19 خصوصي ، 76 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    باز هم قصه همان قصهء تکراري بود
    دفترم خالي بود
    باز هم قبلهء عشق بي تو
    سرد و پوشالي بود
    سازها بي زخمه
    زخمها کاري بود
    ديو ننگين سکوت
    بر زمين جاري بود
    باز هم قصه همان
    قصهء تکراري بود...

    <باز هم قصه همان قصهء تکراري بود > دفترم خالي بود باز هم قبلهء عشق بي تو (سرد ) و پوشالي بود...

    هر جا رفتيم آسمونش آبي ، يکي بود .. هر جا رفتيم همه جا تکراري بود ... آدماش جور واجور ...اما آخرش باز هم واسه دل عاشق همه جا تکراري بود ... کهنه ها هم , همه براش سرد و تکراري بود .... کهنه ها همه براش سرد و تکراري بود ... سرد وتکراري بود ... سرد و ..... ت........ بود .....<