نظرات ياداشت فقط خدا - .:(( به ياد رضا )):.

+ parSa~

گوش كن.
من مي گويم اين سكوت را دوست ندارم.
ساعتها را بگذار تيك تاك كنند. ساعت كه گنگ باشد زمان نمي گذرد و دستهاي من خالي مي ماند مثل غروبهاي آخر پاييز كه برگي بر درخت نمانده است تا فرو افتد و برگي بر زمين نمانده است تا باد با خود ببرد.
من مي گويم خواب را دوست ندارم . بگذار بيدار بمانم تا روياهايم را از ياد نبرم. رويا كه فراموش شود ديگر پلكها سنگين نمي شوند و چشمهاي من خالي مي ماند مثل صبحهاي آخر زمستان كه نه دانه برفي مانده است كه بر سنگفرشي بنشيند و نه دانه برفي بر زمين مانده است تا باد با خود ببرد.
من مي گويم صدايت را دوست دارم. هنوز كه هنوز است.
اگر يك بار ديگر صدايم كني .