يه رازي هست ميون ما بين من و تو وخدا
واسه همين وقت سفر ازت نپرسيدم چرا؟
تو آسمون بي کسي عشقت مثل ستاره بود
رفتي و من خوب مي دونم اين تنها راه چاره بود
تور سپيد بخت تو عزيزم مي خوام ببينم رو موي قشنگت
خوشبختي تو آرزوي منه قربون اون دل هميشه تنگت
گذشتن از اون همه عشق براي من ساده نبود
با انکه پرپر مي زدم بايد مي رفتي دير يا زود!
ديگه واسه تموم عمر مي گذرم از خواستن تو
يه چيزي شبيه معجزه است از اين به بعد ديدن تو
برو برو عزيز رفتني جاتو به دنيا نمي دم
خيالت آسوده باشه راز تو هيچ جا نمي گم