سلام
خوبي؟
دوست عزيز بايد به آينده اميدوار باشي....مي دونم خيلي سخته اما بايد ايستاد همه يه روز رفتنيند..............
افسوس مي خورم وقتي كه خواهرمدر اين دروغزار پر از كركس فكر پرنده اي ست فكر پرنده اي كه ز پرواز مانده است گفتي سكوت خواهر من بدري چون اهتزاز روح بيابان بود ديدم كه خواهرم در انزواي شبهاي خود گريست دستش زلال اشك روانش راپنهان سترد و ساكت زيست خواندم خواهر حكايت من را شبهاي بي ستاره تلاوت كن بگذار باغ بي خبر از من در بستر حريري روياي سبز رنگ بيارامد در شهرهاي كوچكچه باغهاي بزرگي چه سروهاي بلندي چه روحهاي ساده و معصومي ست خواهر حكايت من را با آب جاري زاينده رود بايد گفت
**************************مصدق
راستي وبلاك من آپديت شده خوشحال مي شم يه سري بزني
موفق باشي