وبلاگ :
.:(( به ياد رضا )):.
يادداشت :
شد 57 روز
نظرات :
42
خصوصي ،
60
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
پارسا - پرومته
اين شعر نيست ... کلام نيست ... متن حاشيه بر اوراق يک دفتر خاطرات نيست ...! اين حقيقت است ... حقيقتي افسانه اي ... که بارها افسانه ام با تو
به حقيقت پيوست از تو سر شار شد از تو جاني دوباره گرفت ... از نفسهاي گرم تو ... از صداقتهاي گفتار تو ... از محک هاي بي دريغ تو سخت مي ترسم ...! سخت مي هراسم که آتش شرمم را باور نداري ... که اشکم را باور نداري ... صدايم را به ورطاي بودن ها عادت نداري..!
بمان
بمان با من بمان...!
ميبيني ميشنوي ديگر من هرگز سکوت نکرد ه ام ...! ساکن نمانده ام!
وشب را در تلاوت روز خواندم ... در ازاي ماندنت ... ماندم ...~ اي سنگ صبور آتشکده اي د ل سخت تنهاي من ...!
برايت شمع خواهم شد ... آب ميشوم ... اشک ميشوم ... خاک ميشوم ...! و باراني ترين روزها ميشوم ... آفتابي ميشوم ...! سخت ميشوم ...! نرم مي شوم ... شوق ميشوم..!
پاک ميشوم ...! همان گونه که ميخواهي ... و تو پيش از اينها برايم خواسته بودي ...! همان ميشوم که هم اکنون ماندنم را در خود به جستجوي تو گشتم ..! در افسانه نبودي در آب نبودي در ستاره نبودي در خاک نبودي در شب نبودي که در دل بودي و اين صداقت بي پايان تو ..! در کشمکشهاي گفتن هاي تو در آتشکده اين دل به زنجير در آمدهء تو ....! باز تداعي تکرار شد ... صداقت گفتار شد ... حماقت نيست عشق است ... و عشق است و دوست داشتن ...! نه دردست قلب عروسکي بلکه در دستان محبت هاي تو!