• وبلاگ : .:(( به ياد رضا )):.
  • يادداشت : همانند پاکي زلال نگاهت ...!!!
  • نظرات : 35 خصوصي ، 68 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    شنبه روز بدي بود، روز بي‌حوصله‌گي،
    وقت خوبي که مي‌شد غزلي تازه بگي؛


    ظهر يک‌شنبه‌ي من، جدول نيمه‌تموم،
    همه خونه‌هاش سياه، روي خونه جغد شوم؛


    صفحه‌ي کهنه‌ي يادداشتاي من
    گف دوشنبه روز ميلاد منه ،
    اما شعر تو مي‌گه که چشم من
    تو نخ ابره که بارون بزنه،
    آخ اگه بارون بزنه،
    آخ اگه بارون بزنه!


    غروب سه‌شنبه خاکستري بود،
    همه انگار نوک کوه رفته بوده‌ن
    به خودم هي زدم از اين‌جا برو!
    اما موش خورده شناسنامه‌ي من!


    عصر چارشنبه‌ي من!
    عصر خوش‌بختي ما!
    فصل گنديدن من!
    فصل جون‌سختي ما!


    روز پنج‌شنبه اومد
    مث سقائک پير،
    رو نوک‌اش يه چيکه آب
    گف به من بگير، بگير!


    جمعه حرف تازه‌ئي برام نداشت،
    هر چي بود، پيش‌تر از اين‌ها گفته‌بود!