با تو پرواز خواهم کردم ...!
مثل سکوتي از اعماق بودن ها فرياد کردم ...! با تو پرواز خواهم کردم ...! به نا کجا آبادي که تا کنون معني پاکش را نشنيده بودم ، و از حسي اينچنين پاک و معصوم وار تو ، نگاه پر از ترديدم را دوختم به آسماني که ترجمان بودن هايت بود ....! من از خداوند پر شدم .....! من از شکوه پر رنگ تو ، رنگي گرفتم ......! پروازي کردم ......! با تو به ، بي کرانه هايي از خواستن هايت ...!
با تو نفس کشيدن ، دم مسيحايي ميخواهد ...! با تو بودن عشقي پاک و يکدست ...! با تو يکي شدن ، همانند پيوند عميق شاخه هاي به شکوفه نشسته سيب است .... در بهاري سبز . همانند هم آغوشي گياه و خاک ، همانند ... باغي در ازاي ادعاي گياهي در گلدان .
با تو پروازي خواهم کرد به دشتي که تا کنون هيچ نديده ايم ... پر پروازي اين چنين گسترده از نجوايي شيرين . با تو پرواز خواهم کرد.