بگو در دلت را به من ، كه سكوت شبانه مرا ديوانه كرده استبگو درد دلت را به من، كه آسمان بي ستاره مرا دلتنگ كرده استبگو درد دلت را به من ، كه شبهاي بي مهتاب مرا غمگين كرده استبگو درد دلت را به من ، كه غروب آتشين مرا دلگير كرده استبگو درد دلت را به من ، كه آواز قناري مرا عاشق كرده استبگو درد دلت را به من ، كه چهره خورشيد مرا وابسته كرده استبگو درد دلت را به من، كه شراب عشق مرا مست كرده استبگو درد دلت را به من ، كه ليلي عاشق مرا مجنون كرده استبگو درد دلت را به من ، كه خدايم مرا شرمنده كرده استبگو درد دلت را به من، كه دلم مرا گوشه گير كرده استبگو درد دلت را به من ، كه دنياي عاشقي مرا سر به زير كرده استبگو هر چه دل تنگت خواست بگو! بگو از زندگي ، از دنيا ، از چشمان پر از مهرت بگوبگو كه بغض گلويم چشمان خسته ام را باراني كرده است