تو دنياي مني بي انتها و ساکت و سرشارو من تنها در اين دنياي دور از غصه مهمانمتو مثل مرز احساس قشنگ و دور و نامعلوم و من در حسرت ديدار چشمانت رو به پايانمتو مثل مرهمي بر بال بي جان کبوترها و من هم يک پرنده تشنه بارانم بمان امشب کنار لحظه هاي بي قرار منببين با تو چه رويايي است رنگ شوق چشمانم
!