• وبلاگ : .:(( به ياد رضا )):.
  • يادداشت : چرا رفتي ...چرا ....باورم نميشه
  • نظرات : 103 خصوصي ، 131 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    آري ميشود از بلنداي آسمان به اندازه يک خيال گام برداشت ... و در انتظاري که به شکل يک تنهايي است باران را به نظاره بود .. از ميان آفتاب تا مرز دشتهاي پاک تنها يک قدم باقي است .. و در آن سوي نگاههاي نگران و چشم هاي ذوق زده .... و تبسم هاي دروغين ... هيچ در هيچ است و پوچ در پوچ .. اين است انتظار ما ...
    دردي ديگر ميبرم ... دردي که منصور بر سر دار ميبرد ... رنجي که دانه ميبرد تا بشکافد ....

    آري ... من از ديار غربت غربتم را دياري غريبم....! و رهگذري که از ميان ذهن من ميگذرد ... هنوز هم غايب است ... رهگذري که چشم به راهش مانده ام تا ابديت زمان ....~