نگاه کن هنوز هم جايت خاليست ... هنوز هم ثانيه هاي شب را تنفس ميکنم .... و هنوز هم دستانم را براي گرفتن ستاره اي به آسمان دراز ميکنم ... ولي ستاره اي نيست ...! محو ميشود ... در ديدگانم ... و خوف و وحشت جدايي تنم را ميلرزاند ... که شايد نباشي ... نگاه کن هنوز هم من ترا چشم در راهم ...!!!