خوابيدي بدون لالايي و قصه..... عجب رسميه خوبا زود مي رن نه؟ غم آمده آراما آرام انگشت بر در مي زند عم با همه بي كانگي هر شب به من سر مي زند او هم تك و تنهاست مثل من او هم اصير خود است مثل من.... وقتي نوشتت رو خوندم بدجوري منقلب شدم لحظه لحظه مراسم رو با اينكه نديدم مي تونم مجسم كنم... زني شيون سر مي دهد مردي ناي راست كردن كمر شكسته اش را ندارد صداي گريه و شيون همه جارو پر كرده روي جنازه رو كه كنار مي زنن صداي گريه ها اوج مي گيره......... تسليت تنهاترين مرد فضايي رو هم بپذير اميدوارم اول خوانوادش و بعد شما آروم بشيد (گرچه مي دونم آروم بودن تا مدت ها معنايي نداره) از دست دادن پسر 29 ساله سخته به خدا اما مرگ حق و اين زندگي نا حق! تا بعد.........