• وبلاگ : .:(( به ياد رضا )):.
  • يادداشت : چرا رفتي ...چرا ....باورم نميشه
  • نظرات : 103 خصوصي ، 131 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    ميدوني عزيزم اون زمان فكر ميكردم هيچ كس حال منو نمي فهمه. هيچكس نميدونه تو دل خراب شده من چي ميگذره . فكر ميكردم همه چقدر بيرحم هستند كه به اين راحتي از مردن عزيز من حرف ميزنند و انتظار دارند من هم مثل اونها ساكت و آروم باشم و تن به اين حقيقت زشت بدم كه ديگه عزيزترين عزيزم رو نخواهم ديد .اما گلم بعد ها فهميدم اين من بودم كه هيچي نمي فهميدم. همه ما همه اون كساني كه ميخوان به نحوي مارو دلداري بدن طعم تلخ و مسموم اين حقيقت رو به نوعي و براي عزيزي چشيده اند و چون اين درد رو خودشون تحمل كردند و از سختي اون باخبر ند سعي مي كنند مارو به هرنحوي شده آروم كنن تا از شدت اون درد بكاهند. اما براي رسيدن به اين باوز كه ديگران هم درد منو مي فهمند هشت ماه طول كشيد.هشت ماه طول كشيد كه ديگران رو باور كنم. ولي هنوز بعد از دوسال نميتونم رفتن عشقم رو - روحم رو - هستي ام رو باور كنم. هنوز هم اميدوارم اين كالوس تلخ با بيدار شدن در يك صبح سپيد به پايان ميرسه. نازنين براي همين نميتونم براي تسلاي دلت چيزي بگم . جز اينكه بدرگاه خدا دعا كنم به قلبت آرامش عطا كنه . و براي آرامش روح عزيزت دعا مي كنم و قرآن ميخونم. و حتما براي ديدنش از جانب تو به خونه تازه اش ميرم و سلام تو مهربون رو ميرسونم. فروغم منو شريك اشگها و غصه هاي دل مهربونت در غربت بدون

    پاسخ

    من الهي قربونت برم . خدا پدرت رو بيامرزه و مادرت رو نرگسم شفا بده:((