• وبلاگ : .:(( به ياد رضا )):.
  • يادداشت : چرا رفتي ...چرا ....باورم نميشه
  • نظرات : 103 خصوصي ، 131 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    فروغم . عزيزدلم . نازنينم. آخ مكن بميرم براي دلت. آخه من چي بگم براي تسلاي تو كه بهتر از هركس ميدونم هيچ كلامي در اين شرايط تسلا نيست.يكساعته كه اينجا نشستم و دارم اشگ ميريزم. ياد وقتي افتادم كه عزيزترين كسم يعني پدرم رو از دست دادم. هركس ميخواست منو با حرفهاش و با تكرار واژه مرگ حقه.... خدا صبرت بده...الان روحش شاده.....بخدا راحت شد ....تو اينطوري به خودت مي كني روحش معذب ميشه .... اون نميتونه شاهد اشكهاي تو باشه و رنج نكشه.... به خاطر شادي روحش هم كه شده با خودت اينطوري نكن.... براش فاتحه بخون.......... اما فروغ جان بخدا اگر براي يك تكه سنگ حرف ميزدند . براي يك ديوار.... من كور بودم . من كر بودم... من فقط دلم ميخواست از اين خواب نحس بيدار بشم و يكبار ديگه به چشمهاي مهربونش نگاه كنم و يه بار ديگه صداي پر محبتش رو بشنوم كه به خوش آهنگ ترين صدا اسممو صدا ميكرد..... واسه همين ميدونم الان هرچي بگم بيفايده است . آره درسته مرگ حقه . اما اين تلخترين و دردناك ترين حقيقته. حقيقتي كه تا اعماق وجودم آدم رو مي سوزنه . اين درديه كه هيچ درماني جز گذشت بي شكيب روز و شب نداره . ماهها و حتي سالهاي سال طول ميكشه تا كمي جاي اين زخم عميق خوب بشه و درد كشنده اش آروم بشه. .......................