دلم گرفته آسمون ..از خودتم خسته ترم ...تو روزگار بي كسي يه عمر كه دربدرم ... دلم گرفته آسمون ... نميتونم گريه کنم ... شکنجه ميشم از خودم .... نميتونم شكوه كنم ...انگاري كوه غصه ها رو سينه من اومده ....آخ داره باورم ميشه... خنده به ما نيومده ...خنده به ما نيومده ...
حتي صداي نفسم ، ميگه كه توي قفسم .. من واسه اتيش زدنه يه كوله بار شب بسم .. دلم گرفته آسمون منو يكم حوصله كن ... نگو كه از اين روزگار يهخورده كمتر گله كن ...~