• وبلاگ : .:(( به ياد رضا )):.
  • يادداشت : سه تا تولد
  • نظرات : 78 خصوصي ، 50 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    من از شبي ميآيم که همه ستارگانش کاغذي بود .... ! تو از آسماني که يک ستاره بيش نداشت ....! ستاره دلت فروزان باد ...

    ديگر واژه ها را نميآبم ....! که مصداق سخاوتمندانه محبت هايت را و حال مرا بازگو کنند ...! دگرگونه اي ميشوم ...! پر از انتظار ... پر از اميد که تو ...! تمام وجودم را تسخير خواهي کرد ... ! تمام ذهنم را ... تمام کلامم را.... تمامي روحم را .... جسم خاکي ام را ... و تمام نگفته هايم را که ميخواهي بگويم ... و از پرده پرده تو در توي کلامم به عرياني فهم ترا فرياد زنم ...!

    روزي را که به ميهماني روحت ... جسمت و خيالت خوانده شدم ... و من خوانده شده تو ... ! مهرمندانه ترين کلماتم را در گوشت زمزمه خواهم کرد ...! نجوايي و ترانه اي ... و شايد شفافترين نقطه شور و عشقي ...! قدري تحمل بايد ... تا که گلي در گلداني برويد ...! شبنمي پس از قطراتي اشک شوق و انتظاري پي در پي قبل از امروزت ... باراني و تگرگ هايي از پس خواستن هاي دلت ...! آري تحملي لازم است ... زماني ... و پنداري و صبري ... که از شناختن هايت سر چشمه خواهند گرفت ... ! و روزي خواهي ديد ...بي آنکه بداني ... روزي عاشق معشوقي شده ايي که هيچ پنداري غير ... يادي از او را در ذهنت حلاجي نميکند ... ! ترا با خود ميبرد ........! به دور دستهايي از خاطراتي خيالي که زماني محو و نا پيدا جلوه مي نمود و اکنون به واقعيتي ابدي پيوسته است ... و من تمام واژه هايم را تقديم راهت خواهم کرد ... تمام آنچه که از آن توست ...! تمام هستيم را ........ و تمام نا تمام من روزي به پايان خواهند رسيد ...! روزي که ديگر ترا هرگز در کنار خود نداشته باشم ...! اين است روزي که به انتظارش بوديم و فاصله بين دو باران را سکوت ناودان پر مي کند ...