• وبلاگ : .:(( به ياد رضا )):.
  • يادداشت : اسير
  • نظرات : 30 خصوصي ، 40 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      
     

    سلام مامان فروغ

    پيشاپيش روز مادر را خدمتون تبريك ميگم

    يه سري هم به وبلاگ ما بزنيد

    جشن گرفتيم

    شما هم رسما دعوت هستيد

    خداحافظ

    فروغ جان با خوندن اين شعر فروغ ياد اين ترانه فريدون فروغي افتادم ...!!!! ببين دقيقا به همين شعر ميخوره ؟

    وقتي که ، دستاي باد ، قفس مرغ گرفتارو شکست ، شوق پروازو نداشت
    وقتي که چلچله ها ، خبر فصل بهارو مي دادن ، عشق آوازو نداشت
    ديگه آسمون براش ، فرقي با قفس نداشت
    واسه پرواز بلند ، تو پرش هوس نداشت
    شوق پرواز ، توي ابرا ، سوي جنگلاي دور
    ديگه رفته از خيال اون پرنده صبور
    اما لحظه اي رسيد ، لحظه پريدن و رها شدن ، ميون بيم و اميد
    لحظه اي که پنجره ، بغض ديوار و شکست
    نقش آسمون صاف ، ميون چشاش نشست
    مرغ خسته پر کشيد و افق روشنو ديد
    تو هواي تازه دشت ، به ستاره ها رسيد
    لحظه اي پاک و بزرگ ، دل به دريا زد و رفت
    با يه پرواز بلند تن به صحرا زد و رفت

    لحظه اي پاک و بزرگ ، دل به دريا زد و رفت
    با يه پرواز بلند تن به صحرا زد و رفت

    لحظه اي پاک و بزرگ ، دل به دريا زد و رفت
    با يه پرواز بلند تن به صحرا زد و رفت

    !!!!

    هرکي و ميبيني يه جوري شاکيه
    دنيا رو بيخيال بابا کي به کيه
    بي خودي غم نخور , خودت رو گير نده
    عمرتو دست لحظه هاي گير نده
    عمر دو روزه , نذار بسوزه
    يه کاري نکن دلت چشمشو به در بدوزه
    گريه رو بس کن , حالو روزتو عوض کن
    اسب سياه قصتو تازه نفس کن
    تا وقتي نبض قلبتو ميخونه آواز
    بدون که ميشه هر تمومي بشه آغاز
    هر روز که از خواب پا ميشيم يه روز تازست
    دنيا رو خوب ديدن , يه کار خيلي سادست
    نگي ديگه نميشه , نگو زده به ريشه
    واسه ساختن از نو فرصتي هست هميشه
    نگو از ما گذشته , نگو راهي نمونده
    نگو براي راه تاريکم ماهي نمونده
    هرکيو ميبيني يه جوري شاکيه
    دنيا رو بيخيال بابا کي به کيه
    بي خودي غم نخور , خودت رو گير نده
    عمرتو دست لحظه هاي گير نده ....!!!!

    پنجره چشماي تو وقتي به چشمام وا ميشه
    نميدوني توي وجودم که چه غوغايي ميشه
    لحظه اي که تو با مني آتيش به جونم ميزني
    گر ميگيره جون و تنم وقتي که ميگي با مني
    نه ميتونم بگم برو , نه ميتونم بگم بمون
    آخه من اينجام رو زمين , تو اونجا اوج آسمون
    بيشتري از يه آرزو , فراتر از يه خواستني
    عشق تو , تو خون منه , يه عشق نا گسستني
    وقتي که چشمات خيس شدن , طهارت عشقو ديدم
    زمزه هاي قلبتو , با گوشاي دل شنيدم
    يه سايه پا به پاي من , به خوب و بد راضي شدي
    با من ديوونه ترين , چه ساده هم بازي شدي
    نه ميتونم بگم برو , نه ميتونم بگم بمون
    آخه من اينجام رو زمين , تو اونجا اوج آسمون
    نه ميتونم بگم برو , نه ميتونم بگم بمون
    آخه من اينجام رو زمين , تو اونجا اوج آسمون ....!!!!

    هميشه شعر هاي فروغ فرخزاد رو دوست داشتم ..و مي خوندمشون ..
    هميشه شعر هاي فروغ فرخزاد رو دست داشتم ..و مي خوندمشون ..
    فروغ جان سلام .. شعرت معركه بود .. اين شعر رو خيلي دوسش دارم .. بي نظير بود ....

    امشب از آسمان ديده تو

    روي شعرم ستاره مي بارد

    در سكوت سپيد كاغذها

    پنجه هايم جرقه مي كارد

    شعر ديوانه تب آلودم

    شرمگين از شيار خواهش ها

    پيكرش را دوباره مي سوزد

    عطش جاودان آتش ها

    آري, آغاز دوست داشتن است

    گر چه پايان راه ناپيداست

    من به پايان دگر نينديشم

    كه همين دوست داشتن زيباست

    از سياهي چرا حذر كردن

    شب پر از قطره هاي الماس است

    آنچه از شب بجاي مي ماند

    عطر سكر آور گل ياس است

    آه, بگذار گم شوم در تو

    كس نيابد ز من نشانه من

    روح سوزان آه مرطوبت

    بوزد بر تن ترانه من

    سلام وبلاگ بسيار زيبايي داريد مطلبي هم كه نوشته بودي ( البته يكمش رو خوندم ) قشنگ بود خوشحال مي شم طرف من هم بياي
     <      1   2   3