(( گفتم اي دل ساده فراموشش کن. تا کجا بدين جاده فراموشش کن . دست بردار از او ، خاطره بازي کافي ست. فرض کن گل نفرستاده فراموشش کن . مردمان نگهش قله نشينند هنوز. دل که در دره نيافتاده فراموشش کن. گفتم اين تکه غزل را بفرستم نزدش. دل ولي گفت نشو ساده فراموشش کن. به شما برنخورد پاي غزل بود و شکست . اتفاقي ست که افتاده فراموشش کن))