من آواز بيابانم ... صداي بغض بارانم ... بريده از نيستانم ... غمي دارم که مي خوانم ... من آن درياي دل بازم ... که باساحل نمي سازم ... دل آيينه پردازم... ميان دست و آوازم ... مرا از بودنم بشناس ... که قسمت کرده ام با تو ... مرا که خود نمي دانم در آيينه منم يا تو ... بمن از من شکايت کن ... مرا از من حکايت کن ... از اين درياي دل تنگي ... به يک جرعه قناعت کن ... صداي زخمي سازم ... نه پايانم نه آغازم ... براي گم شدن در عشق ... تو را کم دارد آوازم ... هواي ابر پاييزم .... به آساني نمي بارم .... ولي با تو فقط با تو .... هزاران گفتني دارم ... مرا از قصه ام بشناس .... که با تو قصه ها دارم.... صداي بغض بارانم .... مرا بشنو که مي بارم ... مرا بشنو که مي بارم ...