هيچ كس نيست كه از يار سفر كرده من// برساند خبري خير و دلم شاد كند؟ هرگز از ياد من خسته فراموش نشد// انكه هرگز نتواند كه مرا ياد كند هجر داغيست كه گر بر جگر كوه نهند// سنگ بر سينه زنان ايد و فرياد كند خانه عمر را عشق ز بنياد بكند// عشق باشد كه چنين كار به بنياد كند چه غم از شاهو چه انديشه زخسرو باشد// گر به شيرين رسد ان ناله كه فرهاد كند؟