چه شکوهمند است وقتي
آيت خوش زيستن را
بخوانم از چشمان تو
زيبا ترين نام است نام تو
ورد زبانم آواز سرخ تو
هيچ خنجري نمي گسلد
اين تاب سخت را
اما: خنده هاي آشتي تو بامن
زلال بي نهايت دوست داشتن است
دامني نرگس برويان
در زمستان پژمرده دلم
يک بهار شکوفه کن
در فصل زرد پائيزم
نفسم گرفت
در غربت غبار
هزار سال خشکيدم
نشسته ام زير کبود آسمان
گل هميشه عاشق توام
همان شقايق تنها
ببار بارانت را
تــــــــــر کن
کوير تنم را/
من با آشتي تو
زنده خواهم شد
بي تو
سکوت مي کنم
تنها ميمانم
نفس نمي کشم
ميــــــــــــــــميرم
م/شيدا اپريل 2005 ....///
راستي كبوتر ا كجا رفتند ...