تن تو نازک و نرمه، مثه برگتن من جون ميده پرپربزنه زير تگرگدست باد پر ميده برگو تو هوااما من موندنيم تا برسه دستاي مرگنفسم اين خاکهخون گرمم پاکهمن از تبار پاک آرياييقشنگ ترين قصيده رهاييهواي عشق تازه نيست تو رگهامتن نميدم به رنگ کهربايينفسم اين خاکهخون گرمم پاکهواسه رفتن ديگه ديرهتن من اينجا اسيرهخاک اينجا چه عزيزهعاشق قديمي پيرهنفسم اين خاکهخون گرمم پاکه ~