ومن چه غريبانه منتظر لحظه هاي اومدن موندم...!!!!!!!!!!!
قصه ها هميشه با يكي بود و يكي نبود اغاز ميشود.........انگار قصه تو نازنين با بودن تو و نبودن اون اغاز شدههههههههههههههه.......................چه روز هايي در عزاي باور هايم به سكوت نشستم......شايد علاج اين دل دردمند باشه.