سلام خوبي خوار خوبم ايران بهت خوشبگذره
دلـــم مي خواد ببخشمــــــتدلــــم مي خواد ببخشمــــــتدلم مي خواد ببخشمت اما ديگه نمي تونمزخم دلمن بزرگ شده ديگه پيشت نمي مونممي خوام برم تا گم بشم که ديگه پيدام نکنيزخم دلم بزرگ شده از اين بزرگتر نکنيزخم دلم بزرگ شده از اين بزرگتر نکنيبايد برم که ديگه دل يه جاي سالم ندارهبه جز گناهه عشق تو طفلي گناهي ندارهداغي که از عشق تو خورد يه عمر بايد يادش باشهزخم هاش که خوب شد يه روز داغ دلش تازه بشهدلم مي خواد ببخشمت اما دلم جون نداره درياي عشق من به تو يه قطره بارون ندارهدلم مي خواد ببخشمت اما دلم جون ندارهدرياي عشق من به تو يه قطره بارون ندارهيه قطره بارون ندارهبايد برم که ديگه دل يه جاي سالم ندارهبه جز گناهه عشق تو طفلي گناهي ندارهداغي که از عشق تو خورديه عمر بايد يادش باشهزخم هاش که خوب شد يه روز داغ دلش تازه بشهدلم مي خواد ببخشمت اما دلم جون نداره درياي عشق من به تو يه قطره بارون ندارهدلم مي خواد ببخشمت اما دلم جون ندارهدرياي عشق من به تو يه قطره بارون ندارهيه قطره بارون نداره <
فروغ اينارو ديدي؟؟ قبل و بعد ارايش........برات فورارد مي كنم.....شايد به درد اپديتاي اون سايتت خوذد..........
چرا باران را براي چشمها ترسيم كنيم اكنون كه چشمها همه باراني اند . بايد براي دستها از سبزه زار گفت . بايد آواز قناري را براي چشمها سرود . بايد هجي سرخ زيستن را به دلها آموخت . آري اكنون نيازمند چكاوك شده ايم . اكنون به يك واژه كه بوي صبح ميدهد محتاجيم .اكنون دستهامان از قشنگها تهي است . باميد آنروز كه هيچكداممان دستهامان از قشنگها تهي نباشد و هميشه همراه و همراه قشنگيها باشيم . مهربانان يه نظر من ميخواهم روز 17 ارديبهشت را روز دوستي در خودمان بنامم و اين روز براي من روز گرامي است و من همه شما را براي اين روز به وبلاگ خودم دعوت ميكنم و فقط از همه دوستان تقاضا دارم تا اين روز خود را آماده نمايند تا هر كدورتي تا كنون برايشان در اين محيط كه محيط مجازي مينامندش و كم از محيط واقعي ندارد راكنار بگذارند و چه مقصر هستند و يا نيستند كدورتها را دور بريزند و مجددا مثل همان قديمها باز هم همه با هم باشيم و در كنار هم . فراموش نشود ...كدورتها را به دور بريزيم و جاي آن نهال دوستي بكاريم . گذشته هاي تلخ را دور بريزيم و به فرداي زيبا بيانديشيم ...
چشمانم به نگاه تو است ...! مشامم را بوي مريم و ياس پر ميکند ...
از ايمانم به خداوند ...! وايمانم به تو ...!
ديشب خداوند اينجا بود ...!
خدايم اينجا بود ...! خدايمان اينجا بود ...!
سينه ام از روح القدسش پر شد ...!
خداوند .. در من دميد ...!
جاني دوباره گرفتم ...!
از دم مسيحايي اش ...!
مژده اي داد ...؟ که ميايي؟
ميدانم ...!
مسيحا نفسي ميآيد ...!